کتاب نوشتن خلاق نوشتهی گابریله لوسر ریکو تمام الگوهای ذهنی موجود دربارهی نوشتن را برهم میزند و قوانین سنتی ورود به دنیای نویسندگی را از میان برمیدارد. این کتاب مخاطبانش را از رعایت وسواسگونهی قواعد دستوری و اصول داستاننویسی بر حذر میدارد و با ارائهی راهکارهایی ساده به آنها میآموزد تا بدون ترس، به سراغ قلم و کاغذ بروند و داستانهایشان را روایت کنند.
آیا تابهحال بعد از خواندن شعری زیبا یا داستانی هیجانانگیز آرزو کردهاید که کاش شما آن را نوشته بودید؟ و یا تاکنون به حال افرادی که میتوانند بدون واهمه افکار و احساساتشان را بر روی کاغذ منتقل کنند، غبطه خوردهاید و به این مسئله فکر کردهاید که چرا نمیتوانید متنی تأثیرگذار خلق کنید؟ همهی ما در کودکی بهراحتی میتوانستیم برای دیگران داستان تعریف کنیم و هنگام بازی ترانههایی را که خودمان ساخته بودیم _هرچند بدون وزن و قافیه_ زیر لب زمزمه میکردیم، اما به یکباره همه چیز عوض شد و نوشتن داستان و سرودن شعر به کاری دور از دسترس، سخت و عجیب تبدیل شد. هرچه از کودکی فاصله گرفتیم و به سمت دنیای بزرگسالی گام برداشتیم، به علایق و استعدادهای ذاتیمان بیتوجهی کردیم و به دلایل مختلف خودمان را از لذت نوشتن محروم ساختیم. افراد مختلف معمولاً در بزرگسالی یا چیزی نمینویسند و یا اگر مجبور به نوشتن متنی ساده شوند، نوشتههایی خشک و بیروح خلق میکنند. گابریله لوسر ریکو در کتاب نوشتن خلاق علت این اتفاق را با دلایل علمی برای مخاطبان خود شرح میدهد و سپس توضیحاتی کامل و کاربردی را برای رسیدن به متنی جذاب و خلاقانه مطرح میکند.
راهکارهایی برای خلاقانه نوشتن
کتاب نوشتن خلاق برای اولین بار در سال 1983 منتشر شد. گروه ترجمهی کارگاه نوشتن خلاق برلین[1] این کتاب را به فارسی ترجمه کردند و نشر اختران آن را در سال 1400 در اختیار علاقهمندان قرار داد. گابریله ال.ریکو در این کتاب به خوانندگان کمک میکند تا داستانهایی طبیعی و خلاقانه بنویسند. او در ابتدا ویژگیهای هر دو نیمکرهی مغز را مورد بررسی قرار میدهد و از پژوهشهای مختلفی که دربارهی مغز و کارکردهای آن صورت گرفته صحبت میکند. او عقیده دارد در زمان کودکی نیمکرهی سمت راست فعالتر است و به همین دلیل است که بچهها در ابتدا بسیار خلاقند و تفکری تصویری دارند.
«مرحلهی سادهی بیان طبیعی و خلاق از دو سالگی آغاز و تا هفت سالگی ادامه پیدا میکند. مشخصهی این مرحله، درک ساده و ابتدایی است. به عبارت دیگر: بچهها در این سن هنوز تصور روشنی از چند و چون رویدادهای دنیا ندارند و نمیدانند که چه واکنشی در یک وضعیت مشخص از آنها انتظار میرود و در برابر قواعد مسلم و مشخص، چه رفتاری لازم است که داشته باشند. در دنیایی زندگی میکنند که در آن همه چیز ممکن است و با شگفتی با آن روبرو میشوند. هر روز پر است از جاذبهی کشفهای تازه، هر لحظه و هر عمل در همان آن تجربه میشود، بدون نگرانی از آینده. شگفتزدگی یعنی آمادگی رودررو شدن با ناشناختهها. بهطور دقیقتر: شگفتزندگی موجب میشود که بپذیریم هنوز از خیلی چیزها بیاطلاعیم، چرا که میگذارد پیوسته بهطور خودجوش به کشف برسیم. علایم مشخصهی نوشتن در این مرحله عبارتند از: چربیدن وزنهی "تمامیت" نسبت به "منطق"، تصاویر گویا (نردبانهای وولیک[2])، استفادهی غیرارادی از استعارهها ( مگر نمیبینی من همه جا پابرهنه هستم؟)، حساسیت به ضربآهنگهای زبانی، بازگشت مکرر کلمات کلیدی و در کنار هم قرار دادن عناصری که پیش هم نشاندنشان از لحاظ منطق جور در نمیآید. در این اولین مرحله بدون شک چشمگیرترین ویژگیهای نوشتن طبیعی آشکار میشود.»[3]
هرچه بچهها بزرگتر میشوند، به دلیل نوع آموزشهای رسمی و لزومات زندگی اجتماعی، نیمکرهی چپ بیشتر فعالیت میکند و رفتهرفته تفکر بچهها مفهومیتر میشود.
«در حدود سنین هشت تا شانزده سالگی مهارت در کارهای دستیمان با کمک همکاری ظریف و فزایندهی میان چشم و دست، بهمراتب افزایش مییابد. متناسب با آن هنر نوشتن دستی ما نیز پیشرفت میکند و بهواسطهی تأکید شدید تواناییهای نیمکرهی چپ مغز، بهزودی در کلاس درس به مبانی آموزشی از لحاظ مکانیکی و کاربرد آن در زبان مسلط میشویم. علاوه بر آن به تدریج جهشهای "نامناسب" یا حتی منطقی را از داستانهای خود حذف میکنیم، چرا که حالا دیگر تمام توجه خود را نه بر روی یک تصور کامل، بلکه بیشتر بر روی جزئیات متمرکز میکنیم.»[4]
نویسنده درنهایت لزوم ارتباط دو نیمکرهی مغز را برای نوشتن متون خلاقانه به مخاطبان یادآور میشود. او تکنیکهای گوناگونی مانند ساختن خوشههای واژگانی، شنیدن و دقت نسبت به ضربآهنگهای زبانی و پیدا کردن صدای شخصی نویسنده، توجه به اطراف برای رسیدن به تصاویر جذاب، استفاده از آرایههای ادبی مانند پارادوکس، استعاره، تضاد و... را برای نوشتن خلاقانه به خوانندگان پیشنهاد میدهد. ال.ریکو ضرورت توجه ویژه به بازبینی نوشتهها را بیان میکند و باور دارد افراد مختلف با انجام این تکنیکها و تمرین مداوم، میتوانند تجربیات مختلف حسی، جسمی و روحی خود را خیلی خوب به تصویر بکشند.
بارش فکری
گابریله لوسر ریکو با طرح شیوهی موثر خوشهسازی، به یکی از مهمترین نظریهپردازان در حوزهی نوشتن خلاق تبدیل شد. او در کتاب نوشتن خلاق به افراد پیشنهاد میکند ذهن خود را از دام قوانین نویسندگی رها کنند و دریچهی ذهن خود را بر روی تصورات و ایدههای گوناگون مرتبط و یا غیرمتبط باز بگذراند. ریکو به همهی افرادی که دلشان برای نوشتن تنگ شده، اما نمیدانند به سراغ چه ایدهای بروند و دربارهی چه چیزی بنویسند، پیشنهاد میکند ابتدا یک کلمه را به عنوان هسته در نظر بگیرند و آن را بر روی کاغذی سفید بنویسند و سپس دور آن را دایره بکشند. پیدا کردن این کلمه اصلاً سخت نیست. هسته را میتوان از میان چند بیت شعر، صحبتهای گویندهی رادیو یا از عنوان مهم یک خبر در صفحهی حوادث روزنامه یافت. نگرانی برای انتخاب هسته بیمورد است، زیرا این کلمه ارتباط چندانی با متن اصلی ندارد و تنها شروعی برای ساخت یک خوشهی واژگانی است.
بعد از آن افراد باید بدون تمرکز، هرچه را با خواندن عبارت اولیه به یاد میآورند در دایرههایی جداگانه قرار دهند و با پیکانها و خطوط مختلف به هستهی اصلی متصل نمایند. نویسندگان برای نوشتن کلمات نباید به دنبال دلیل و منطق خاصی باشند و خودشان را سانسور کنند، بلکه باید اجازه دهند کلمات خودبهخود بر فکر و قلمشان جاری شوند.
فرقی ندارد هر خوشه چقدر بزرگ یا کوچک باشد؛ افراد باید این کار را آنقدر ادامه دهند تا تمام ایدههایشان را روی کاغذ ببینند. ممکن است نوآموزان در ابتدا تصور کنند این کار هیچ فایدهای ندارد و به نتیجه نمیرسد، اما اینطور نیست. ساختن خوشهها با این شیوهی طبیعی باعث میشود تمام افکار درونی نویسندگان بیپرده آشکار شود و با خالی کردن ذهن و دیدن کلمات مختلف کنار یکدیگر، ناگهان متوجه میشوند که قرار است دربارهی چه موضوعی بنویسند و راه تاریک نویسندگی پیش چشمشان روشن میشود.
نگاهی بر سبک کتاب نوشتن خلاق
نویسنده در این کتاب به دنبال آموزش اصول اولیهی داستاننویسی نیست، بلکه سعی دارد با تمرین و تکرار، نگاه نوآورانه را به خوانندگان بیاموزد. کتاب نوشتن خلاق مشتمل بر 12 فصل به نامهای «نویسندهی درون ما_ استعداد نویسندگی خود را کشف کنید!»، «مفهوم و تصویر_ واژگان و مغز»، «عناصر بازگردنده_ خط سرخ ممتد»، «دایره بسته میشود» و... است. نثر کتاب ساده و روان بوده و مخاطبان در حین خواندن آن با کلمات پیچیده، سخت و عجیب روبهرو نمیشوند.
نویسنده در این کتاب تمرینهایی ده دقیقهای و ساده را طراحی کرده است و توصیه میکند خوانندگان نسبت به انجام آنها بیتوجه نباشند، تمریناتشان را در مکان و زمان مشخصی بنویسند و با صدای بلند بخوانند و سپس بایگانی کنند تا بعدها با مقایسهی نوشتهها، پیشرفت خود در نویسندگی را به وضوح ارزیابی نمایند. «بعد از نوشتن» نام بخشی از کتاب است که ریکو در آن به بررسی دقیقتر تمرینها و نوشتههای مخاطبانش میپردازد و نکات مهمی را دربارهی نوشتن به آنان گوشزد میکند. گابریله لوسر ریکو مدرس نویسندگی خلاق بوده و شاگردان زیادی را تربیت کرده است. او در این کتاب بسیاری از تمرینهای شاگردان کلاسهای خود را منتشر کرده است تا خوانندگان کتاب روند رشد و پیشرفت آنان را ببینند و با چگونگی انجام تکالیف آشنایی پیدا کنند.
در انتهای هر فصل بخشی با عنوان «جمعبندی و چشمانداز» وجود دارد که نویسنده در آن خلاصهای کوتاه از نکات مهم مطرح شده را بار دیگر یادآوری میکند و دربارهی موضوع فصل بعد، اندکی توضیح میدهد. مباحث کتاب نوشتن خلاق به شدت به یکدیگر مرتبط هستند و خطی خواندن مطالب به فهم بهتر آنها کمک شایانی میکند. نویسنده برای مفاهیم مختلفی که در کتاب استفاده کرده، تعریفهایی دقیق ارائه میدهد و سپس با ذکر مثالهای گوناگون سعی دارد مطالب را کاملاً در ذهن مخاطبان نهادینه کند.
«استعاره همزمان هم مفهوم و هم تصویر است و بدین طریق پلی میان دو شیوهی کار مغز ماست. دنیز مک کلوگیج (Denise McCluggage) در کتاب (The Centered Skier) از "دو زبانگی" استعاره سخن میگوید که نیرویش را از دو نیمهی مغز میگیرد؛ نیروی کلامی _مفهومی را از نیمهی چپ و نیروی بیانی_تصویریاش را از نیمهی راست. او مینویسد، وقتی استعارهای بهکار میبریم، جرقه _کمانی میان بخش تصویری و بخش مفهومی تفکر ایجاد میشود. جنبهی تصویری استعاره در نیمهی راست مغز، مجموعهی تداعی معانی را بیدار میکند و این تداعی معانی در نیمهی چپ به کلمات تبدیل میشوند؛ کلماتی که بیان همگونی ناهمگونها هستند. با چنین پیوندی از کلام و تصویر، یکباره چشماندازی از مشاهده و شناخت گشوده میشود که پرتوی کاملا نو بر حسی آشنا یا طرحی یا واقعهای میافکند. برای مثال جان هاوکس (John Hawkes) در رمان (Second skin) فریاد را به خفاشی سیاه، مانند میکند و از طریق پیوند مفهوم با تصویری غیرمنتظره، نگرشی نامتعارف را نسبت به جوهر و ویژگی فریاد در ما ایجاد میکند. استعاره جایگزین کلمه و معنا، که خاص تفکری مفهومیست، نمیشود بلکه از طریق درک و دریافت تفکر تصویری آن را کامل میکند. به همین خاطر تمرین بهکارگیری استعارات زبانی، درک و قدرت بیانی ما را به مراتب گسترش میدهد.»[5]
ریکو بارها و بارها از نقل قول مستقیم نویسندگان مطرح و یا برشهایی از کتابهای مختلف در میان متن کتاب و یا بهشکل حاشیهنویسی استفاده کرده است. او برای بیان بهتر مطالب خود و تأثیرگذاری بیشتر مباحث، از نمودارها و تصاویر مختلف کمک میگیرد.
همهی افراد به نویسندگان توصیه میکنند متنهایی خلاقانه و خواندنی بنویسند، از کلیشهها و سوژههای تکراری دوری کنند و به سراغ روایت داستانهایی تازه و جدید بروند، اما دست یافتن به چنین هدفی کار آسان و راحتی نیست و نیازمند تلاش زیاد و مطالعهی فراوان است. کتاب نوشتن خلاق یکی از راههایی است که به شما یاری میرساند تا بتوانید ایدههای جذاب را بیابید. اگر شما هم به نویسندگی علاقهمند هستید و دلتان میخواهد همیشه حرف تازهای برای گفتن داشته باشید، خواندن این کتاب را از دست ندهید.
[1]- اصغر بهرامی، محمد ربوبی، فریبا صالحی، لیلا اصلانی و...
[2]- مثال چوکوفسکی از پسری پنج ساله به نام وولیک که گلو را مانند نردبان تصور میکرد
[3]- ال.ریکو، گابریله، نوشتن خلاق، گروه ترجمهی کارگاه نوشتن خلاق برلین، اختران، تهران، 1400، 50
[4]- همان: 52
[5]- همان: 195