نگار دختر دانشجویی است که زبان انگلیسی میخواند و به دور از خانوادهاش تنها در تهران زندگی میکند. تنها عمهی اوست که در واحد روبرویی زندگی میکند و خود ماجراهایی دارد که در طول داستان روایت میشود. اما داستان اصلی این رمان در ارتباطی بین نگار و دختری که خود را دلقک معرفی میکند شکل میگیرد. همه چیز از روزی آغاز میشود که نگار در ایستگاه اتوبوس با دختر نوجوانی برخورد می کند و به دلیل همین اتفاق به ظاهر ساده، دختر نوجوان رفته رفته وارد زندگی نگار شده و باعث اتفاقات بعدی می شود. نگار به مرور متوجه میشود دختر نوجوان از خانواده دلقکها و تنهاست. (پدر و مادر دختر برای کار به جنوب رفتهاند) نگار در روزهای اول پذیرای رفتار عجیب دختر نوجوان اما در نهایت دختر را به دور از چشم همسایهها و البته عمهاش به خانه خود میبرد. بعد از مدتی این پنهان کاری فاش میشود و رابطه صمیمانهای بین دختر دلقک و عمه نگار شکل میگیرد. بقیه همسایهها (که البته خود روایتهایی دارند) هم به مرور دختر غریبه را در جمع خود میپذیرند. در نهایت رمان با رفتن دخترنوجوان و خلاسی که نگار دچارش میشود به اتمام میرسد.
رمان دلقک سه فصل دارد: «پاره پورههای دو روز اول»، «پاره پورههای دلقک بودن» و «پاره پورههای همسایگی».
بخشی از کتاب دلقک
سه تا کتاب از لیلا گرفتم. اگه هر دو هفته یکیشونو ترجمه کنم دویست و پنجاه هزار تومن بابت هر کتاب بهم میدن. آخرش هفتصد و پنجاه تومن دارم. اگه همینجوری تند تند ترجمه کنم دیگه لازم نیست معلم کیمیا و کاملیا باشم. اونوخت میشم یه مترجم. تازه میتونم به مجلههام کار بدم. اون وخت دیگه دلشورهی بیپولی ندارم. لیلا گفته یه مجموعه کتاب دوازدهتایی دیگهم تو راهه. کمک آموزشی، از اون کتابایی که خیلی فروش میرن.