مجموعه کتاب «قصههای خوب برای بچههای خوب» یکی از مهمترین و مشهورترین آثار ادبیات کودک و نوجوان در ایران است. نویسنده این کتاب برای اغلب کودکان دهه چهل تا شصت آشناست و تصویرگری جالب جلد این مجموعه اثر مهرنوش معصومیان در یادشان حک شده است.
تصویرگری نسخههای اولیه این کتاب در این دوره توسط افراد بنامی همچون مرتضی ممیز، محمد بهرامی، فرشید مثقالی و علی اکبر صادقی انجام شده بود. بعدها این کتاب با ویرایش و تصویرگریهای جدید بارها و بارها منتشر شد و همچنان در صدر کتابهای پرفروش عرصه ادبیات کودک و نوجوان قرر گرفت. اگرچه در این دوره این بازآفرینی تصاویر مورد انتقاد بسیاری واقع شد.
بر همه ما که این کتابها را به عنوان مخاطب عام یا خاص خواندهایم پوشیده نیست که این مجموعه با هدف ترویج اخلاق، فرهنگ، و ارزشهای انسانی نوشته شده است. با این حال مهمترین تأثیرگذاری آن آشنایی چند نسل با ادبیات کهن به زبان ساده بوده است. ادبیاتی که باید آن را بشناسیم و بخوانیم.
شاگرد جوراببافی نویسنده شد!
مهدی آذر خرمشاهی که او را به نام مهدی آذریزدی میشناسیم زندگینامهای جالب دارد که خود روایت داستانی مستند و خواندنی است. او در سال ۱۳۰۰ در خرمشاه استان یزد به دنیا آمد. اجازه نداشت به مدرسه برود و به کمک پدر کمی سواد آموخت و بعد از آن مشغول به کار کشاورزی شد. نه کتابی در دسترس داشت و نه مشوقی و لابد تصور میکرد سرنوشت دیگری در انتظار اوست. اما «پدر ادبیات کودک و نوجوان ایران» به واسطه یک اتفاق تبدیل به نویسنده شد. وقتی مهدی بیستساله شد و دست از کار کشاورزی و بعد بنایی برداشت، در یک کارگاه جوراببافی مشغول به کار شد. صاحب این جوراببافی چندی بعد و آنطور که میدانیم بهطور اتفاقی دومین کتابفروشی یزد را تأسیس کرد. او از بین شاگردانش مهدی را انتخاب کرد و با خود به کتابفروشی برد. و از همین لحظه زندگی مهدی تغییر کرد.
در سال ۱۳۳۵ و در سن ۳۵ سالگی بود که مهدی قصهای از انوار سهیلی را در چاپخانهای که حالا در آن مشغول به کار بود خواند، و تصمیم گرفت داستانهای سخت اما گرانبها را برای کودکان سادهنویسی کند.
مهدی دست به کار شد، مجموعهای نوشت و همچون همهی نویسندگان داستانهایش را به چند ناشر ارائه داد و باز شبیه به دیگران بارها سرخورده شد تا اینکه بالاخره نزد آقای جعفری، مدیر انتشارات امیرکبیر رفت. این لحظه همان زمانی بود که تولد مجموعه «قصههای خوب برای بچههای خوب» آغاز شد.
قصههای خوب از دیروز تا امروز
«قصههای خوب برای بچههای خوب» هشت جلد دارد. هر جلد به بازنویسی و بازآفرینی داستانهای کهن فارسی و اسلامی پرداخته است. آذریزدی با زبانی ساده و روان، داستانهای کهن را برای کودکان و نوجوانان بازگو کرده و البته گفتیم که نویسنده تلاش کرده است تا از طریق این داستانها، ارزشهای اخلاقی و انسانی را به نسل جوانتر منتقل کند.
نخستین کتاب از این مجموعهی ۸ جلدی ( قصههای کلیله و دمنه) در سال ۱۳۳۵توسط مؤسسه انتشاراتی امیرکبیر منتشر شد. آذریزدی برای این اثر در سال ۱۳۴۲ (۱۹۶۳ میلادی)، برندهی جایزهی یونسکو شد و سال ۱۳۴۵ نیز، جایزهی سلطنتی کتاب سال را از آن خود کرد. بعدها برخی از کتابهای این مجموعه، از سوی شورای کتاب کودک به عنوان کتاب برگزیدهی سال پذیرفته شدند.
«قصههای کلیله و دمنه»، «قصههای مرزبان نامه»، «قصههای سندباد نامه و قابوس نامه»، «قصههای مثنوی مولوی»، «قصههای قرآن»، «قصههای شیخ عطار»، «قصههای گلستان و ملستان» و «قصههای چهارده معصوم» نام کتابهای مجموعه «قصههای خوب برای بچه های خوب » است. هر جلد از این مجموعه شامل داستانهای کوتاهی است که به صورت مستقل قابل مطالعهاند. در هر کتاب داستانهای متنوعی آمده است. بعضی کتابها تا ۲۵ داستان را در دل خود جای دادهاند و بعضی دیگر ۱۳ داستان را. آنان که هر کدام دانش کافی را درباب اصل کتاب ها دارند بنابر نیاز یکی از آنها را برای کودکان تهیه میکنند و برخی دیگر کل مجموعه را با چند هدف به کودکان هدیه میدهند. جدا از موضوعاتی که باعث ماندگاری این مجموعه شده است روانی آن برای کتاب خوان شدن کودکان مهم بوده و هست. آذریزدی در انتخاب خود تلاش کرده است تا به سمت موضوعاتی مثل صلح برود. پس بسیاری از داستانهای مجموعه او بر اهمیت صلح، دوستی و همکاری تأکید دارند. این پیامها به کودکان کمک میکنند تا ارزشهای صلحآمیز را در زندگی خود پیاده کنند.
مجموعه قصههای خوب برای بچههای خوب، تاکنون به چندین زبان مثل اسپانیایی، ارمنی، چینی و روسی ترجمه شده و برخی از مجلدات آن حدود ۱۰۰ بار چاپ شدهاند و در سالهایی یکی از ۱۰ کتاب پرامانت در کتابخانههای عمومی کشور بوده اند. طبق آمار نهاد کتابخانههای عمومی، در سال ۱۳۹۵ هر جلد این کتاب ۱۲ هزار بار امانت داده شده بود که این خود نشاندهنده میزان تأثیرگذاری این کتابها در حوزه ادبیات کودک است.
اگرچه ما آذریزدی را بیشتر به واسطه مجموعه ماندگار او میشناسیم، اما از او آثار خواندنی دیگری نیز بر جای مانده است.
قصه های تازه از کتاب های کهن، خیر و شر، حق و ناحق، ده حکایت، بچه آدم، پنج افسانه، مرد و نامرد، قصه ها و مثل ها، هشت بهشت، گربه ناقلا، شعر قند و عسل، مثنوی بچه خوب، خاله گوهر، فالگیر، مکتبخانه، قصه های ساده، گربه تنبل و چهل حدیث از دیگر کتاب های این نویسندهاند.
محمدعلی اسلامیندوشن نویسندهي سرشناس عنوان کرده است که چند نسل جدید با قصههایی که آذریزدی از میان کتابهای قدیمی بیرون آورد، زندگی کردند. در واقع، بازنویسی آذریزدی از قصههایی که از متون کهن استخراج میکرد، برای نسلهای جدید ما بسیار آموزنده و اثربخش بود. کاری که آذریزدی در این سالها انجام داد، کاری بسیار مفید بود که کمتر شخصی به این موضوع پرداخت و او جزو نخستین افرادی است که به بازنویسی متون کهن برای کودکان توجه کرد.
او هرگز ازدواج نکرد اما کودکی 8 ساله بنام محمد را به فرزندخواندگی پذیرفت. البته این هم قصهای دارد: آذریزدی درهمان سالها با یکی از دوستان خود عکاسخانه ای راهاندازی کرده و از آن امرار معاش میکرد چند روزی بود پسری کوچک به عکاسخانه میآمد و از آنها درخواست کار در عکاسخانه میکرد. پسرک پس از جدایی والدین تنها مانده و وقتی قصه زندگیاش را برای آذریزدی میگوید. او به گریه افتاده و با دوست و همکارش تصمیم میگیرند با چند آزمون پاکدستی او را آزمایش نموده وچون دیدند قابل اعتماد است. ابتدا برای کارهایی مثل نظافت که توانش را داشت و سپس با آموزش در عکاسخانه مشغول به کار شد و پس از مدتی کوتاه به پیشنهاد دوست و همکار آذریزدی که خودش بچههای زیادی داشت محمد توسط آقای آذریزدی به فرزندخواندگی پذیرفته شد. آذر یزدی خاطرات بسیاری از دوران کودکی فرزند خواندهاش و مراقبت از او که حاکی از قلب مهربان و اهمیت دادن به دوران کودکی است آورده که در سلسله خاطرات آذریزدی خواهید خواند.[۱]
آذریزدی هیچگاه به کار دولتی هم مشغول نشد. او افزون بر نویسندگی به امور غلطگیری و فهرست اَعلامنویسی تا سالهای آخر زندگیاش ادامه داد. او مدتی پیش از مرگش گفته بود که نوشتههای دیگری هم دارد که به دلیل عدم صدور مجوز انتشار هنوز منتشرشان نکردهاست. این کتب اکنون در اختیار موسسه فرهنگی و هنری «خانه ادبیات کودک و نوجوان ایران – سرای آذر یزدی» قرار گرفته است.[۲]
این نویسنده در ۱۸ تیر ماه ۱۳۸۸ در سن ۸۷ سالگی در بیمارستان آتیه تهران درگذشت. سالروز درگذشت او را «روز ملی ادبیات کودک» می دانند. این نامگذاری در سالروز مرگ بنیانگذار ادبیات کودک و نوجوان ایران از همان ابتدا تاکنون با نقدهایی روبرو بوده است.
خلاصهای از یکی از داستانهای گلستان و مُلستان
روزی روزگاری دو عاقل در مسیری بیابانی به صورت اتفاقی با هم همسفر شدند. یکی از آن دو پیلهور بود یعنی از شهری به شهر دیگر میرفت و چیزهای خردهریزه میفروخت. پیلهور در طول مسیر از مرد دیگر پرسید تو چهکارهای؟
مرد پاسخ داد: «من کاری ندارم. هدف من فهمیدن است. من حکمت و معرفت را جستوجو میکنم و دنبال کسی میگردم که اسرار زندگی را به من بیاموزد.»
پیلهور گفت: «خوب است که جویای حقیقت هستی. حالا چرا خودت را آواره کوه و بیابان کردهای؟ چرا در شهر دنبال انسان کامل نمیگردی تا تو را راهنمایی کند؟»
مرد پاسخ داد:« شهر شلوغ است و همه دنبال زندگی هستند و انسان کامل در شهر زندگی نمیکند.»
پیلهور با خودش فکر کرد همه پیامبران به کسب و کار مشغول بودهاند و در شهر زندگی میکردهاند. این مرد چقدر حرفهای عجیبی میزند. بعد به او گفت حالا که شغلی نداری، از کجا زندگیات را میچرخانی؟
مرد پاسخ داد: «روزی برسد، میخورم، نرسد، صبر میکنم.»
پیلهور به او گفت: «راهی که میروی خطاست. انسان کامل از این راه نمیرود. این که تو تلاش نمیکنی برای کسب روزی، کار حیوانات است نه کار انسان. چه برسد به انسان کامل.»
مرد حیرتزده گفت: «پس انسان کامل چه کار میکند؟»
گفت: «هنوز خیلی مانده که به انسان کامل برسیم. انسان عادی هم تلاش میکند تا با کسب درآمد، مسئولیتش را در قبال زندگی زن و فرزندش انجام دهد و آنچه تو میگویی از سر نادانی و تنبلی است و بعدها فرزندانت را هم به فرزندان من محتاج خواهی کرد.»
مرد گفت: «چگونه؟»
پیلهور پاسخ داد تو چون راه جستوجوی دانش را نمیشناسی، بلد نیستی فرزندانت را از آن راه ببری. ولی فرزندان من همین الان هم در حال کسب دانشاند و تا حدی که استعداد داشته باشند هم به آن میرسند و بر فرزندان تو سروری میکنند.
مرد که تازه از خواب غفلت بیدار شده بود، از پیلهور تشکر کرد و گفت راه حقیقت را یافتم، حالا برمیگردم و برای تأمین زندگی خانوادهام تلاش میکنم.
حکایتی که نقل شد خلاصه یکی از داستان های قصه های خوب برای بچه های خوب جلد هفتم است که حاوی قصههایی از گلستان و مُلستان است.
منظور از گلستان، همان کتاب گلستان سعدی است و منظور از مُلستان حکایات پراکندهای است که به سبک گلستان سعدی نوشته شده و در تاریخ ادبیات فارسی هم کم نیست. این کتاب 15 داستان دارد.
[۱]- https://azaryazdi.ir از سایت رسمی مهدی آذریزدی
[۲]- همان