ورود به آوانگارد

یاد باد آن روزگاران یاد باد

مروری بر کتاب کودک قصه‌های مجید نوشته‌ی هوشنگ مرادی کرمانی

آتنا منتظری
یکشنبه ۴ آذر ۱۴۰۳

قصه‌های مجید یکی از محبوب‌ترین آثار هوشنگ مرادی کرمانی از زمان گذشته تا به امروز بوده است. قصه‌های مجید روایتی از دوران کودکی پسربچه‌ای به نام مجید است که پدر و مادر خود را از دست داده و با مادربزرگش که بی‌بی نام دارد، زندگی می‌کند. مجید و بی‌بی شخصیت‌های اصلی این کتاب هستند. هر روز اتفاق تازه‌ای برای مجید رقم می‌خورد و ما شاهد ماجراهای هیجان‌انگیز او هستیم. مجید شخصیت پرجنب‌وجوش و تلاشگری دارد؛ او می‌خواهد در آینده شاعر و نویسنده شود و از همان دوره‌ی کودکی هم شعر می‌نویسد و سعی می‌کند داستان زندگی خودش را به رشته‌ی تحریر درآورد. مجید بلندپرواز است و آرزوهای بزرگی در سر دارد اما مشکلات مالی همیشه مانعی بر سر راه او هستند. او همواره در تلاش است تا راهی تازه برای رسیدن به خواسته‌هایش بیابد یا بسازد و مخاطب را با خود همراه می‌کند.

چند سال پس از نگارش این کتاب، سریال طنزی براساس آن ساخته و پخش شد که موجب شناخته‌تر شدن این اثر ارزشمند و محبوبیت آن میان کودکان، نوجوانان و حتی بزرگسالان شد. این مجموعه‌ی تلویزیونی تا به امروز هم مخاطبان بسیاری دارد. در کتاب قصه‌های مجید داستان در شهر کرمان روایت شده، اما مجموعه‌ی تلویزیونی آن در شهر اصفهان ساخته شده است. این کتاب برنده‌ی جایزه‌ی کتاب برگزیده‌ی سال 1364 شده است و تا سال 1373 دوازده مرتبه تجدید چاپ شده است.

سریال قصه‌های مجید با بازی پروین‌دخت یزدانیان و مهدی باقربیگی

داستان از زبان مجید روایت می‌شود و نویسنده در داستان گریزی به خاطرات کودکی خود می‌زند. فضای داستان آمیخته به طنز است و همین موضوع سبب شده است داستان از یکنواختی و رکود خارج شود و هیجان و اشتیاق را در مخاطبان برانگیزد. نثر داستان بسیار صمیمی و شیوا است و در خلال آن از اصطلاحات و عبارات کنایی و قدیمی فراوان استفاده شده است. هم‌چنین شاهد تشبیهات ساده و در‌عین‌حال جذاب هستیم. قصه بسیار صمیمی، شیرین و دلپذیر روایت می‌شود و مخاطب را به زمان گذشته می‌برد و با مجید همراه و همدل می‌کند. در قصه‌های مجید شاهد آیین‌ها و آداب‌و‌رسوم اصیل ایرانی و دست و پنجه نرم کردن مجید با آن‌ها هستیم. برخی از واکنش‌های مجید به هنجارهایی که آن‌ها را نمی‌پذیرد، با طنزی شیرین عجیین شده است. برخورد او با موانع زندگی و کشمکش‌هایش با بزرگ‌ترها الگوی خوبی برای کودکان و نوجوانان و بسیار آموزنده است.

«بی‌بی دوتا گردو مغز کرد و گذاشت جلوم. نان، کشک و گردو حسابی می‌‌چسبید. خوشمزه شده بود. می‌خوردم و شعرهای بندنباتی می‌خواندم: از بس که خوردم نون کشک/ دل توی سینم کرده غش/ از بس که خوردم نون و ماست/ قد کمونم گشته راست/ از بس که خوردم نون و دوغ/ هی پشت هم می‌گم دروغ/ از بس که خوردم اشکنه/ راه که میرم پام‌می‌شکنه»[1]                                                                                                          

مجید با توجه به شرایط زندگی‌اش دغدغه‌های زیادی دارد که یکی از آن‌ها دغدغه‌ی مالی است، اما هیچ‌گاه تسلیم شرایط موجود نمی‌شود و با تلاش فراوان راهی پیدا می‌کند. جدال مجید با مشکلات نشان از قدرت حل‌مسئله‌ی او دارد که می‌تواند مخاطب را به تأمل وادارد. «شهر ما کتابخانه نداشت. فقط سه چهارتا کتابفروشی داشت. کتاب برای بچه‌ها نبود. کتاب "فرار به کوهستان" را پیدا نکردم که نکردم. اما در همان گشت‌و‌گذارها و دیدن کتابفروشی‌ها و پرسیدن‌ها بود که کم‌کم با کتابفروشی‌ها و کتاب‌ها آشنا شدم. دلم می‌خواست که همه‌ی کتاب‌های دنیا را بخوانم. اما کو پول خریدن کتاب؟ پول کرایه کردن کتاب را داشتم. بعد از آن کتاب‌ها را شبی ده شاهی کرایه می‌کردم. البته یک تومان پیش کتابفروش گذاشته بودم. اما حقیقتش را بخواهید، هنوز که هنوز است دلم می‌خواهد آن کتاب قصه‌، یعنی کتاب "فرار به کوهستان" را پیدا کنم و بخوانم. حتی چند بار خواستم خودم بقیه‌ی قصه‌ی فرار پسر را از خانه بنویسم و بخوانم تا ببینم آخرش چه می‌شود! ولی هرچه نوشتم به دلم نچسبید، و این‌جوری شد که خودم به فکر نوشتن قصه‌های دیگر افتادم. زندگیم را خوب نگاه کردم و نوشتم و نوشتم و... .»[2]

قصه های مجید

نویسنده: هوشنگ مرادی کرمانی ناشر: معین قطع: گالینگور,رقعی نوع جلد: گالینگور قیمت: 550,000 تومان

منابع: مرادی‌ کرمانی، هوشنگ، قصه‌های مجید، تهران، نشر معین، 1381


[1]- مرادی کرمانی، 281:1381

[2]- همان، 18