ورود به آوانگارد

بهترین جایگزین‌ها برای رمان‌های جنایی آگاتا کریستی چه کسانی هستند؟

مارگارت میلار، جوزفین تی و روت رندل همگی در هنرِ ساخته و پرداخته کردن رمان‌های پلیسیِ بی‌عیب‌و‌نقص تبحری استادانه داشتند

گروه مترجمان
یکشنبه ۴ آذر ۱۴۰۳

«من به دنبال داستان‌‌های جنایی و کارآگاهی یا معمایی با محوریت قتل هستم؛ مهم نیست فیلم یا سریال باشد، اما از آثار آگاتا کریستی نباشد. ویژگی‌های رمان این‌گونه باشد: رویایی و رمزآلود و فاقد تکنولوژی و زن ستیزی. آیا چنین چیزی وجود دارد؟»

سوال از کریستینا کروز، بیست‌وپنج‌ساله، مترجم، از لندن

پاسخ از الکس مایکلیدس، فیلم‌نامه‌نویس و نویسنده

الکس مایکلیدس می‌گوید: «با شما موافقم، اما دلیلی که آگاتا کریستی را به‌طور مکرر بازخوانی می‌کنم این است که معتقدم او چهل‌وسه سال پس از مرگش نیز همچنان بازار را در دست دارد. اگر به دنبال رمانی هستید که براساس شاخصه‌هایی چون رازآلودگی، سادگی، ظرافت و پیچیدگی ساختاریِ برآمده از تبحر و زیرکی نویسنده خلق شده باشد، تنها تعداد انگشت‌شماری از نویسندگان دیگر وجود دارند که می‌توانم آن‌ها را توصیه کنم.

اولین پیشنهاد من مارگارت میلار نویسنده‌ی کانادایی ژانر جنایی است. او که معاصر کریستی بود، در زمان خود موفق عمل کرد؛ اما اکنون به‌شکل ناعادلانه‌ای فراموش شده است. شخصیت‌های او در مقایسه با کریستی از نظر روان‌شناختی بسیار پیچیده‌ترند، اما از همان شگردها استفاده می‌کند و پایان‌های شگفت‌انگیزی دارد. دروازه‌های آهنی و دیوارها می‌شنوند از رمان های مورد علاقه‌ی من هستند.

همچنین جوزفین تی را بسیار تحسین می‌کنم. او شش رمان رازآلود نوشت که در آن‌ها شخصیت آلن گرانت، سربازرس اسکاتلند یارد، (مرکز پلیس لندن) را به تصویر می‌کشد؛ البته بدون شک بزرگترین و بهترین رمان از میان آن‌ها فرزند زمان است که در آن گرانت به دنبال حل این معماست که چه کسی شاهزاده‌ها را در برج کشته است. ساختن یک معمای تاریخی به‌عنوان داستانی جنایی_معمایی ایده‌ای نبوغ آمیز و به اندازه‌ی هر آنچه کریستی تا به حال نوشته، جذاب و غافلگیرکننده است. این فقط نظر من نیست، بلکه انجمن نویسندگان جنایی در سال 1990 فرزند زمان را به‌عنوان بزرگترین رمان معمایی تمام دوران انتخاب کرده است.

و در نهایت روت رندل که به اعتقاد من ضمن وجود بعضی تفاوت‌ها، از بسیاری جهات با کریستی برابر است. به اعتقاد او قتل جذاب نیست و دلیل اینکه کسی قتلی را مرتکب می‌شود، چیزی است که او را مجذوب خود می‌کند؛ بنابراین او به‌جای تکیه بر هویت قاتل بیشتر بر روی چرایی وقوع یک قتل تمرکز می‌کند که معروف‌ترین نمونه‌ی آن کتاب محاکمه است. زمانی که داشتم فیلم‌نامه‌ی فیلم بیمار خاموش را می‌نوشتم، این رمان در ذهنم بود؛ به‌ویژه خط اولش که بسیار جسورانه و خیره‌کننده است: «یونیس پرچمن خانواده کاوردیل را کشت چون نمی‌توانست بخواند و بنویسد.»  و لذت خواندن کتاب در آن است که می‌خواهیم بفهمیم چرا بی‌سوادی او منجر به قتل می‌شود.

اگر مایل به خواندن رمان پلیسی جنایی _کیستی قاتل، نه چرایی قتل_ هستید رمان کتاب آستا را پیشنهاد می‌کنم که رندل آن را با نام مستعار باربارا واین نوشته است. موضوع کتاب درباره‌ی زنی است که در پی حل معمای قتل تاریخی نوزادی است که در دفتر خاطرات مادربزرگش پنهان است. این یک رمان پلیسی جنایی درخشان، پیچیده و کاملاً ساختاریافته است.»


منبع: گاردین


مترجم: تهمینه طهماسیان