کتاب رگتایم نوشتهی ای. ال. دکتروف تصویری از چهرهی حقیقی آمریکا در اوایل قرن بیستم میلادی است؛ چهرهای همزمان زشت و زیبا اما شگفتانگیز که در کمال دقت و صداقت ترسیم شده و پارهای شگرف از تاریخ شکلگیری جهان مدرن را نمایان میکند. رگتایم روایت جریان تحولی عظیم است؛ تحولی که نخست آهسته حرکت خود را آغاز کرد و کمکم شتاب گرفت و در نهایت به تمام ساحتهای زندگی راه یافت.
با آغاز انقلاب صنعتی در سدهی بیستم، پلی میان جهان سنت و مدرنیته شکل گرفت که سرانجام تمام انسانها ناچار به عبور از آن شدند؛ فقیر و غنی، ناشناس و سرشناش و همه و همه در مسیر این تحول همسو شدند و به جهان نوین قدم گذاشتند. مدرنیته یک انتخاب نبود، راه نجاتی بود که تاریخ پیش روی انسان گذاشت و نپذیرفتن آن تنها به یک نتیجه منتهی میشد: نابودی و شکست.
جهان نو، رمان نو
ادبیات همواره بازتابی از جهان انسان و دغدغههاییست که او در طول زندگی دارد. ادبیات با زندگی انسان همراه میشو، با او در طول تاریخش قدم برمیدارد و به تبع این ملازمت رشد میکند و دگرگون میشود. نخستین بارقههای جهان مدرن به واسطهی پیشرفت صنعت در اواسط قرن نوزدهم ظاهر شد و حدود نیم قرن بعد به اوج خود رسید. طولی نکشید که نخستین اثرات این تحول علاوهبر زندگی واقعی در جهان ادبیات نیز پدیدار شد. پایههای جهانبینی و نظم کهنی که جهان سالها و حتی قرنها بر آن استوار بود، سست شد و عاقبت با خروش سهمگین مدرنیته در هم شکست. دنیای مدرن بسیار دور از نظام سابق خود، ازهمگسیخته مینمود و بازتاب این از همگسیختگی بیش از همه در ادبیات آشکار شد.
دکتروف آمریکای نوین را در قالب رمان نو روایت میکند؛ کتابی که درونمایهای بسیار متفاوت از رمانهای کلاسیک قرون گذشته دارد. رگتایم یک سیر داستانی مشخص با قهرمانی واحد را دنبال نمیکند. ازهمگسیختگی نه تنها در پیرنگ کتاب که در تمام اجزای داستان از جمله زمان، مکان و شخصیتها نیز دیده میشود. دکتروف تمام اجزای داستان را به شکلی غیرمنسجم و مجزا در کنار یکدیگر قرار میدهد، بسیار هنرمندانه واقعیت و خیال را به هم پیوند زده و در بستری از تاریخ پیش میبرد؛ شیوهای که گاه رمان را بسیار نزدیک به واقعیت مینماید و گاه بسیار دور از آن، درست همانند حقیقت زندگی در آن دوره از آمریکا.
«فردیت» و «ذهنیت» دو عنصری هستند که برخلاف ادبیات کلاسیک، موضوع مورد توجه رمان نو نیستند. موضوع اصلی در کتاب رگتایم سیر تحول آمریکا در نخستین سالهای سدهی بیستم است و زندگی هر یک از شخصیتهای کتاب روایتگر این تحول عظیم است. بنابراین هیچ قهرمانی در میان شخصیتها دیده نمیشود که هدایت این تحول را به دست بگیرد یا تأثیری بر آن بگذارد. درحقیقت جریان زندگی، قهرمان اصلی کتاب است و این شخصیتها هستند که از آن تأثیر میپذیرند و در این مسیر هدایت میشوند. تاریخ رقم میخورد و اگر فردی، نقشی را نیز در این تحول تاریخی بر عهده داشته باشد و ایفا کند، کاملاً خارج از کنترل و قدرت اوست.
موج سهمگین تحول
سال ۱۹۰۲ آمریکا آمیزهای بود از نژادها و ملیتهای گوناگون. سفید پوستان و سیاه پوستان، مهاجران ایتالیایی و اروپاییان شرقی و مسیحیان و یهودیان هر یک قسمتی از این جامعه را تشکیل میدادند. علاوهبر تفاوت رنگ و فرهنگ در جامعه، اختلاف طبقاتی نیز خطی پررنگ میان مردم میکشید و درحالیکه به واسطهی انقلاب صنعتی، کارخانهداران و تولیدکنندگان صاحب ثروتی کلان میشدند، طبقهی کارگر روزبهروز در فقر و تنگدستی بیشتری فرو میرفت. ناهمگونی اجتماعی، وضعیت نابسامان مهاجران، ظلم و تبعیض نژادی و جنستی کشور را دچار آشفتگی کرده بود و همچنین همزمانی شکلگیری تجمعات اعتراضی و اعتصابات در واکنش به وضعیت نامطلوب قشر کارگر با شروع انتخابات ریاست جمهوری و فعالیت احزاب مختلف سیاسی در کشور، موجی از بینظمی را پدید آورده بود.
جامعه اما با وجود همهی این آشفتگیها بهطرز حیرتآوری پویا و در حرکت بود. تغییر در تمام ارکان اجتماعی، سیاسی و فرهنگی دیده میشد و حتی به خانه و زندگی شخصی افراد نیز راه یافته بود. هیچ چیز ثابتی وجود نداشت. مراتب اجتماعی، افکار و عقاید و حتی روابط عاطفی افراد پیوسته دگرگون میشد و شکلی تازه به خود میگرفت. دورهای بود که در آن هر چیزی ممکن مینمود و غیر ممکنی وجود نداشت؛ به نوعی «رویای آمریکایی» پررنگتر از هر زمان دیگری به چشم میآمد و بازتاب آن در اصرار و ابرام جامعه برای رسیدن به کمال مطلوب زندگی و پایان دادن به این اوضاع بهوضوح دیده میشد.
شخصیتها در کتاب رگتایم هر یک نماد بخشی از اقشار مختلف جامعه هستند و داستانِ منحصربهفرد خود را دارند. دکتروف در کتاب خود شخصیتهای حقیقی را در کنار شخصیتهای تخیلی قرار میدهد و اینگونه تأثیر دوران را هم بر زندگی افراد سرشناس و هم بر زندگی مردم عادی بازگو میکند. درحالیکه شخصیتهای معمولی کتاب را عموماً به واسطهی نقش یا لقبی که دارند میشناسیم، افراد معروف با نام اصلی خودشان ذکر میشوند. افرادی چون هودینی شعبدهباز ماهری که به واسطهی فرارهایش به شهرت دست یافته بود، زیگموند فروید روانشناس برجسته، اما گولدمن فعال سیاسی و نویسندهی آنارشیست و اِوِلین نِسبیت[1] بازیگری که به زیبایی و روابط جنجالبرانگیزش شناخته شده بود. دکتروف تکههایی از داستان هر یک از این افراد را در خلال داستان شخصیتهای عادی شرح میدهد و گهگاه در طول کتاب زندگی آنها را به هم پیوند میزند.
محوریت اصلی کتاب رگتایم حول زندگی اعضای سه خانواده میچرخد. هر یک از این خانوادهها نمایندهی بخش متفاوتی از جامعه هستند و زندگی بسیار متفاوتی از دیگری دارند، اما سرنوشت در نهایت زندگی آنها را به نحوی شگفتانگیز به به هم گره میزند. خانوادهی نخست از جامعهی سفیدپوستان آمریکا و از حیث مالی و اقتصادی در شرایط مطلوبی هستند. دومین خانواده اما بر خلاف آنها در وضعیت اسفباری به سر میبرند. سارا دختری نوجوان و سیاهپوستی است که همراه نوزاد کوچک و نامزدش کولهاوس واکر، بهشکل غریبی به خانه و زندگی نخستین خانواده راه پیدا میکند و سرانجام مامه و تاته مهاجرانی یهودی هستند که همراه دختر کوچکشان زندگی سخت و فقیرانهشان را با دستمزد ناچیز کارگری میگذارند.
«رگتایم یک داستان نیست، بلکه چند داستان بههمبافته است. به همین دلیل چند بار آغاز میشود و چند بار به پایان میرسد.»[۲] دکتروف سرگذشت جالب هر یک از این افراد را در بازهی زمانی حدوداً دهسالهای شرح میدهد؛ ده سالی که طی آن آمریکا با بیشترین سرعت ممکن در حال تغییر و تحول بود و همهی این افراد را نیز با خود به سوی آن میکشاند. تفاوت نمیکند آنها از کدام قشر جامعه، کدام طبقهی اقتصادی و با چه رنگ پوستی بودند. سرشناسی و ناشناسی آنها نیز اهمیتی نداشت، چراکه هیچ کدام در مقابل تحول عظیمی که سراسر آمریکا را در بر میگرفت در امان نبودند و سرنوشت هر یک از آنها سرانجام بهگونهای رقم خورد که هرگز پیش از آن قابلتصور نبود.
«داستانهای پدر به او میگفت که اشکال زندگی تغییرپذیر است و هر چیزی در این دنیا بهراحتی میتواند چیز دیگری بشود. پدربزرگ همینجور که حرف میزد بدون این که خودش بداند زباناش مبدل به زبان لاتینی میشد، انگار حالا چهل سال پیش است و او دارد سر یکی از کلاسهایش کتاب میخواند. معلوم میشد هیچ چیزی از قاعده تغییرپذیری مصون نیست، حتی زبان آمیزاد.» [۳]
اگرچه رگتایم داستانی پیچیده با شخصیتهای متعدد دارد، اما نثر بهرهمند از جملات کوتاه و ساده کتاب خواندن و فهمیدنش را آسان میکند. همچنین حرکت مدام و سریع کتاب به سوی آینده بیهیچ صبر و تعللی بر صحنه یا قسمتی خاصی، روند داستان را بسیار سریع و مهیج مینماید. رگتایم بیهیچگونه توضیح و توجیهی برای اتفاقات و احساسات، تنها روایت آن چیزیست که در روند پیشبرد داستان و رخدادهایش اهمیت دارد.
رگتایم؛ موسیقی سالهایی که گذشت
انتخاب نام رگتایم برای کتاب انتخابی بسیار هوشمندانه بود که بخشی دیگری از ظرافت و دقت دکتروف در نویسندگی را به نمایش میگذارد. رگتایم را میتوان نمادی بر کل داستان این کتاب دانست؛ ژانری از موسیقی جاز که برگرفته از آهنگهای است که در سالیان پیش از آن دوره به دست بردگان سیاهپوست نواخته میشد و در نخستین دهههای قرن بیستم محبوبیت بسیاری یافته بود. واژه «رگتایم» خود ترکیبی از واژگان «رگ» به معنای ازهمگسیخته و پارهپاره و «تایم» به معنی وزن و ضربان موسیقی است که هر یک به ترتیب تداعیگر درونمایهی داستان و نثر سبک و متحرک کتاب است.
رگتایم را نمیشود سریع نواخت بلکه باید آرام، منظم و یکنواخت نواخته شود. کولهاوس واکر بهعنوان نوازندهی رگتایم وارد داستان میشود؛ زمانی که تغییر هنوز با ضربآهنگی آرام پیش میرفت و پیش از آنکه شروع به سرعت گرفتن کند. عصر جاز و موسیقی رگتایم در آمریکا نماد روزهای پیش از شروع عصر سرعت، تکنولوژی و صنعت است؛ نماد گذشته، روزهای آرام و یکنواخت، پیش از هجوم آینده. «با خودش میگفت، ولی میدانم که این سالهای خوش ماست. آینده، چیزی به غیر از مصیبتهای بزرگ نیست.» [۴]
دربارهی نویسندهی کتاب
رگتایم سومین رمان منتشرشدهی ای. ال. دکتروف است. او که خود فرزند خانوادهای از مهاجران روسیتبار یهودی بود، در سال ۱۹۳۱ در نیویورک متولد شد. پدر و مادرش نام او را براساس نام نویسندهی مشهور ژانر گوتیک، ادگار آلن پو، انتخاب کردند؛ انتخابی که سرآخر سرنوشتی مشابه را برای فرزندشان به ارمغان آورد. دکتروف از همان دوران نوجوانی علاقهی بسیاری به ادبیات نشان داد و فعالیت خود را در مجلهی ادبی مدرسهاش آغاز کرد. بعدها در دانشگاه به تحصیل در رشتهی زبان انگلیسی و فلسفه پرداخت، اما با آغاز جنگ جهانی دوم مانند بسیاری از جوانان همنسل خود به ارتش پیوست و نویسندگی به سالهای پس از جنگ موکول شد.
دکتروف یکی از بزرگترین نویسندگان قرن بیستم در ادبیات پستمدرن به شمار میرود. او تاکنون جوایز بسیاری را ازآنِ خود کرده و الهامبخش بسیاری از نویسندگان دیگر بوده است. او در بیشتر آثار خود از جمله رگتایم، تاریخ را هستهی مرکزی کتاب قرار میدهد و به شرح زندگی زیر سایهی رویدادهای اجنتابناپذیر تاریخ میپردازد. رگتایم که بهعنوان مشهورترین اثر او شناخته میشود، مدتی پس از انتشار در سال ۱۹۷۵ با موفقیتی چشمگیر روبهرو شد و به لیست صد رمان برتر به انتخاب کتابخانهی مدرن پیوست. همچنین در سال ۱۹۸۱ فیلمی به اقتباس از کتاب رگتایم با همین نام ساخته شد و بر پردههای سینما به اکران درآمد.
منابع:
دکتروف، ادگار لورنس، رگتایم، ترجمهی نجف دریابندری، تهران، نشر خوارزمی، ۱۳۸۴
[1]- Evelyn Nesbit
[۲]- درکتروف، ۱۳۸۴: ۸
[۳]- همان، ۱۰۷
[۴]- همان، ۱۸ و ۱۹