هشتمین روز زمین تکاملیافتهترین اثر داستانی ایران پس از یک قرن تجربهی داستان نویسی است. پیش از حضور شهریار مندنیپور با هشتمین روز زمین آثار ادبیات داستانی ایران همواره بین دو عنصر ادبی زبان و قصه در رفتوآمد بود و هر کدام نیز هواداران خود را داشت. کسانی چون هوشنگ گلشیری و رضا براهنی با برجستهکردن زبان در داستان اساسا در پی نوعی ادبیّت زبانشناختی در ادبیات بودند و در مقابل افراد دیگری چون؛ ساعدی، دولت آبادی و احمد محمود و قبل از آنها نیز علیمحمد افغانی با دغدغهی برجسته کردن عنصر پیرنگ و قصه در آثارشان قلمفرسایی میکردند. انتشار هشمین روز زمین در سالهای ابتدایی دههی 70 شمسی در هم آمیختگی درخشان و تکامل یافتهی دو عنصر زبان و قصه در یک اثر واحد بود که به یکی از داستانیترین اثر ادبیات ایران ختم شد و پس از آن نیز مندنیپور همواره در همین مسیر گام برداشت. زبان شگفتانگیز هشتمین روز زمین همچون یک عدسی واگرا در کنار قصههای درخشان این مجموعه گونهای جدید از زبان داستانی را منعکس و منتشر ساخته که تا بحال نمونهاش را تنها در دیگر آثار خود مندنی پور سراغ داشتهایم. شما به عنوان مخاطب در این مجموعه با زبانی نو مواجه خواهید شد که بیآنکه مانعی برای خوانش مخاطب باشد محملی برای درک بهتر قصههای مجموعه است.
شهریار مندنیپور پس از هشتمین روز زمین آثار درخشان داستانی دیگری چون؛ مومیا و عسل، ماه نیمروز، دل دلدادگی، شرق بنفشه و هزار و یکسال را نگاشته و علاوه بر این کتاب پژوهشی بینظیری به نام ارواح شهرزاد؛ سازهها، شگردها و فرمهای داستانی نو را توسط انتشارات ققنوس روانهی بازار کرده است. مندنیپور اکنون در آمریکا ساکن است و در سالهای اخیر در دانشگاههای هاروارد و ماساچوست نیز به تدریس ادبیات پرداخته است.
مجموعهی هشتمین روز زمین شامل سه داستان کوتاه و یک داستان نیمهبلند به نام هنگام است. به صورت قطع نمیتوان درونمایه یا موضوع مشترکی در میان چهار داستان حاضر در این مجموعه یافت. چرا که در قصهی کوتاه سنگ بازنمایی قدرت در جدال دو نیروی ناهمسان مطرح است، در قصهی هشتمین روز زمین بازآفرینی یک اسطوره هدف غایی مندنیپور بوده و در قصهی نیمهبلند هنگام بازنمایی جهل و خرافه و توتمیسم در قالب یک افسانهی واقعی شکل میپذیرد. با اینحال مهمترین عنصر مشترک میان داستانهای مجموعهی حاضر تخیل گسترهی موجود در هر اثر به واسطهی زبان خیالانگیز آن و تکنیک روایی نویسنده در ارائهی هر قصه است. بازنمایی اسطورهی آفرینش زمین در داستان هشتمین روز زمین از معدود آثار ادبیات داستانی ایران است که با ارائه پیرنگی خارقالعاده در جغرافیای امروزین ایران به وقوع میپیوندد. داستان حاضر علاوه بر اینکه بر جهانی واقعی اما سراسر تخیل و تصور استوار است از پیرنگ بینظیری نیز بهره میجوید. این داستان تلاش چند ساعتهی چند امدادگر را روایت میکند که قصد دارند مردمی را که در یک روستای دورافتاده در کویر گرفتار سیلی عظیم شدهاند نجات دهند. با اینحال داستان حاضر تمام نبوغ مندنیپور نیست و باید به غنای ادبی و ساختاری داستان نیمهبلند هنگام در این مجموعه اشاره نمود که روایتگر مردمانی تیره روز در دل یک روستای دور افتاده است که طناب جهل و خرافه آنها را به دل چاه تیرهروزی انداخته و راه برونرفتی نیز برای آنها وجود ندارد. هراس پر رمز و راز و جادویی این داستان بیش از هر چیز حال و هوای داستانهای کوتاه غلامحسین ساعدی در مجموعهی عزاداران بیل و همینطور مجموعهی ترس و لرز از این نویسنده را القا میکند، اما زبان درخشان مجموعه هشتمین روز زمین چه بسا هراس و ابهامی هولناکتر از آثار ساعدی به مخاطب القا خواهد نمود. قصهی داستان هنگام با ورود غریبهای مرموز به آبانبار روستای هنگام در یک تابستان توفنده و سوزان شروع میشود. بابازار پیرمرد دنیا دیدهی هنگام غریبه را یک زار و از دار و دستهی جنهای مضراتی میداند و مردم را از برقراری ارتباط با او برحذر میدارد. اهالی پس از ورود غریبه به آب انبار ابتدا تلاش میکنند او را بکشند اما پس از ناکامی در این راه تصمیم میگیرند خوردن آب از آبانبار را قدغن کرده و از نزدیکی افراد به آن جلوگیری کنند. خانوادهها با وجود تشنگی بسیار طبق سفارش بابازار، از نزدیکی کودکان به آبانبار جلوگیری میکنند. بحران زمانی عمیقتر میشود که سوءظن افراد به همدیگر منجر به قتل عدهای از آنها به دست یکدیگر میشود. مردم هنگام برای خارج کردن غریبه از آب انبار دست به دامان آیینها و مراسم خرافی متعدد میشوند که در دور کردن غریبه ناکام میمانند. در پایان زمانی که تمامی آبانبارهای اطراف روستا خشک شده و افراد از تشنگی بسیار در حال مرگاند یکی از افراد روستا جنازهی غریبه را با طنابی از دیوار آب انبار حلقآویز میکند.
تلاش مندنیپور برای خلق زبانی تصویری_شاعرانه و در خدمت پیرنگ داستان به نوعی تجربهی زیباییشناسانهی مدرن ختم شده که داستانهای وی را میتوان به عنوان پیشگامان جریان ادبی نو در ادبیات داستانی ایران تلقی نمود. بدون شک داستانهای کوتاه مندنیپور لباس جدیدی را به گسترهی زیباییشناسی داستان کوتاه ایران پوشاند و خیال نظریهپردازان و منتقدان ادبیات داستانی ایران را در باب زبان داستانی مناسب آسوده ساخت.