عبدالله کوثری نامی آشنا و محبوب برای خوانندگان کتاب و مخاطبان ادبیات است. بسیاری او را با ترجمهی نمایشنامههای آیسخلوس، اوریپید و سنکا میشناسند و برای عدهای هم نام ماریو بارگاس یوسا و کارلوس فوئنتس نام او را یادآوری میکند.
عنفوان زندگی و خانواده
عبدالله کوثری شاعر، مترجم و ویراستار شهیر معاصر، 22 آبان 1325 در همدان در خانوادهای پرجمعیت متولد شد. والدینش عموزاده بودند. نام خانوادگی مادرش کوثر بود و جد مادریاش به میرزا علی نقی کوثر برمیگشت. پدرش تاجری موفق بود که حجرهای در کاروانسرای شریفیه داشت. خانوادهی کوثری در سال 1327 یعنی زمانی که عبدالله تنها 2 سال داشت، با هدف تحصیل فرزندان در شرایطی مناسب از همدان به تهران مهاجرت کردند و در محلهی امیریه ساکن و بیست سال در این منطقه ماندگار شدند.
کودکی عبدالله کوثری جدای از اینکه مانند همسن و سالانش به بازی و فوتبال میگذشت، به کتابخوانی هم اختصاص داشت؛ بهطوری که در سن هفتسالگی او هر هفته منتظر انتشار جزوهای از کنت مونت کریستو میماند تا به همراهی برادرش آن را مطالعه کند و از همین آغاز کار میتوان حدس زد سلیقهی خوبی در انتخاب کتاب داشته است. از دیگر آثار موردعلاقهاش میتوان به آثار ژول ورن و داستانهای پاورقی عامهپسند شاپور آریننژاد اشاره کرد.
دوران تحصیل
عبدلله دوران ابتدایی را در مدرسهی نوبنیاد رازی گذراند و در آنجا همکلاسی پسرعموی اسلام کاظمیه، نویسنده، فعال سیاسی و داستاننویس، بود. در همین دوره ادبیات فارسی را با خواندن آثار سعدی، حافظ و دوبیتیهای باباطاهر و ادبیات یونان را با مطالعهی تراژدیهایش شروع کرد.
او دورهی دبیرستان را مانند سایر برادرانش در دبیرستان البرز گذراند و آن سالها (1338-1344) از بهترین ادوار زندگی او بود؛ چراکه بیشترین تأثیرپذیری را در این زمان تجربه کرد. در این مدرسه او با کاظم کردوانی، پژوهشگر و جامعهشناس، آشنا شد و آن دو بسیار با یکدیگر در باب کتابهایی که میخوانند، مباحثه میکردند و از طریق همین گفتوگو اطلاعات فراوانی بینشان ردوبدل میشد. این دوران به این سبب برایش مهم است که نقطه آغاز توجه و علاقهاش به ادبیات بود. او در 15 سالگی به راهنمایی و تدریس خوب معلمش، زینالعابدین مؤتمن، سراغ اشعار کلاسیک فارسی مانند حافظ و مولانا رفت.
ظاهراً هر زمانی که میتوانست به یک چیز رو میبرد: خواندن. در سفرهایش هم از مطالعه غافل نمیشد و حساب بازی و مطالعه را از هم جدا میکرد. شیفتگی او به کتابخوانی آنقدر زیاد بود که وقتی خودش قادر به خریدن کتابی نبود یا از یکی از دوستان پدرش، فریدون کاظمیان، به امانت میگرفت یا از کتابخانهی ملی ایران. از دیگر کتابهای مهمی که دید و بینش خاصی به کوثری داد، میتوان به آثار احمد کسروی، تاریخنگار، زبانشناس، پژوهشگر، حقوقدان و اندیشمند معاصر اشاره کرد. آشنایی با کسروی موجبات آشنایی او را با شاعران مشروطه _مانند عشقی، بهار و قزوینی_ فراهم کرد که در تجربیات شعری کوثری بیتأثیر نبودند.
با وجود علاقهی بسیار به ادبیات، کوثری موفق نشد در رشتهی ادبی تحصیل کند؛ زیرا در آن زمان این رشته در دبیرستان البرز حذف شده بود. پس مجبور شد وارد رشتهی علوم طبیعی شود. در همین دوره برادر بزرگترش با خریدن کتاب تولدی دیگر فروغ فرخزاد، کوثری را با شعر معاصر هم آشنا کرد.
بهجز کتاب و متون مکتوب، آثار سینمایی هم بسیار بر او تأثیرگذار بودند. او آثار فردریکو فلینی، آنتونیونی، هیچکاک را میدید و هر چند بیشتر به سراغ فیلمهای غربی از جمله: زوربای یونانی، زِد، مهر هفتم میرفت، اما از آثار خوب ایرانی مانند خشت و آینه و آثار برساخته از نمایشهای ساعدی هم غافل نمیشد.
کوثری که به شیفتگیاش نسبت به ادبیات از همان دوران کودکی پی برده بود، قصد داشت در رشتهی ادبیات فارسی دانشگاه تهران تحصیل کند، اما چند دلیل او را از این کار منصرف کرد؛ نخست اینکه گمان میکرد چون در دبیرستان در رشتهی علوم طبیعی درس خوانده و عربیاش قوی نیست در امتحان کنکور موفق نخواهد شد و نیز به این دلیل که دوستان دانشجویش کوثری را از جو خشک دانشکدهی ادبیات آگاه کردند و به او گفتند آنچه در ادبیات میجویی را در دانشگاه پیدا نمیکنی. همهی این عوامل او را به سمت رشتهی دیگری در علوم انسانی سوق داد: اقتصاد. این رشته در آن زمان کمتقاضا بود و عبدالله سعی داشت در آن کمی دربارهی علم اجتماعی بیاموزد؛ بنابراین وارد دانشگاه ملی ایران شد. این تصمیم بعدها به دلیل بیعلاقگی موجب پشیمانیاش شد. علاقه داشتن در انجام کاری برای کوثری در زندگیاش حرف اول را میزد. برای مثال آن زمان هم که پدرش پیشنهاد داد به آلمان برود و تاجر فرش شود به سبب همین بیعلاقگی آن را رد کرد. پس در رشتهی اقتصاد هم ادامهی تحصیل نداد و چون قانون ممنوعیت ادامهی تحصیل در رشتهی دیگر تصویب شده بود، نتوانست وارد رشتهی ادبیات بشود و از ادامهی تحصیل صرف نظر کرد.
بعد از اتمام تحصیل و در سال 1347 به خدمت نظام وظیفه رفت و زمانی که برای مرخصی به تهران بازگشت پدرش را به دلیل نارسایی قلبی از دست داد. پس از اتمام دورهی سربازی و به دلیل سفر به کشورهای اروپایی مهارت ترجمه را فراگرفت و شروع به ترجمه کرد.
آشنایی با شعر نو
کوثری در سال 1342 کتابی از نادر نادرپور به نام دختر جام هدیه گرفت که او را با شعر نو آشنا کرد و تحولاتی در شعرش به وجود آورد؛ بهطوری که تا مدتی به سبک او شعر میسرود. در همین زمان به واسطهی هاشم کاردوش، دوست صمیمی ابتهاج، با هوشنگ ابتهاج آشنا شد و شعرهایش را برای او میخواند. او به شدت به مجلهی خوشه علاقهمند بود که شاملو آن را منتشر میکرد و با خواندن کتاب آیدا در آینه با شعر دراماتیک شاملو مأنوس و مفتون شیوهی شاعریاش شد و به قالبهای آزادتر روی آورد.
در همین ایام با شعر نیما هم آشنا شد و بیشتر با شعر نو انس گرفت. سرودن شعر نو موجب خشم و ناراحتی پدرش میشد که تا حدی طبیعی است؛ زیرا درک شعر نیما در همان زمان برای سایر شاعران برجسته هم آسان نبود و مدتها طول کشید تا مورد قبول واقع شود. از دیگر شاعرانی که بر کوثری تأثیر گذاشت، احمدرضا احمدی است؛ اما این تأثیرگذاری به اندازهی تأثیر شاملو نبود.
کوثری در مجلات مختلفی اشعارش را چاپ کرد، اما موضوع مهمتری که برایش وجود داشت ملاقات با شاملو بود. او به اصرار یکی از دوستانش اشعارش را نزد شاملو برد و همین ملاقات موجب چاپ اشعار کوثری در مجلهی خوشه شد. در سال ۱۳۴۷ با برگزاری هفتهی «شبهای شعر خوشه» به کوشش احمد شاملو که بزرگترین حرکت مردمی نوپردازان از آغاز پیدایش شعر نو تا پیش از شبهای شعر کانون نویسندگان ایران در ۱۳۵۶ بود، در بیستوهفتم شهریور عبدالله کوثری در کنار مهدی اخوان ثالث، منصور اوجی، بیژن الهی، منصور برمکی، محمد حقوقی، محمدرضا شفیعی کدکنی و خانم «ف. الف. نیسان» شعر خواند.
مشاغل
عبدالله کوثری در سالهای 1352 تا 1354 مشغول به کار در بخش مرکزی کتابخانهی ملی ایران بود و در همین ایام تصمیم به ترجمه کردن گرفت، اما با این فن بهخوبی آشنا نبود و مطالعهی ترجمههای مترجمانی چون نجف دریابندری، رضا سید حسینی، محمد قاضی و محمود اعتمادزاده فنون ترجمهی درست را با او آموخت. در سال 1354 به مؤسسهی بنیاد پژوهشها رفت که باعث همکاریاش با داریوش آشوری و منوچهر صفا شد و در همین مؤسسه به کار در زمینهی ویرایش پرداخت؛ اما تنها یک سال آنجا ماندگار بود و سال بعد ویراستار علوم اجتماعی دانشگاه صنعتی شد. در همین زمان بود که از شعر فاصله گرفت و به ترجمه و ویرایش نزدیک شد. کوثری مدتی هم در انتشارات دانشگاه فارابی کار میکرد، اما در نهایت خودش را بازخرید کرد.
«کوثری در دههی ۱۳۷۰ در سه دوره داور کتاب سال ایران بوده و جز آن، داور دورههای دوم (۱۳۸۱)، سوم (۱۳۸۲)، پنجم (۱۳۸۴) و دهم (۱۳۸۹) جایزهی هوشنگ گلشیری، دورههای اول (۱۳۹۵)، دوم (۱۳۹۶)، سوم (۱۳۹۷)، چهارم (۱۳۹۹) و پنجم (۱۴۰۰) جایزهی ابوالحسن نجفی، دورهی چهارم (۱۳۹۷) جایزهی شعر احمد شاملو، دورهی اول (۱۳۸۳) جایزهی جهانی هنر و نیایش و جشنوارههای ادبی منطقهای دومین دورهی جایزهی ادبی اصفهان (اصفهان، ۱۳۸۳)، جایزهی سمر ویژهی داستان کوتاه (مشهد، ۱۳۸۳) و دومین جشنوارهی ملی داستانهای ایرانی (مشهد، ۱۳۸۷). هرچند داوری جایزهی ابوالحسن نجفی بیحقالزحمه و بیچشمداشت مالی داوران است.»[1]
جوایز دریافتی
در سال 1386 جایزه روزی روزگاری، در سال ۱۳۷۹ جایزهی کتاب سال برای ترجمهی کتاب جنگ آخر زمان اثر ماریو بارگاس یوسا و درسال ۱۳۸۳ همین جایزه برای ترجمه کتاب خاطرات پس از مرگ براس کوباس و لوح تقدیر برای ترجمهی روانکاو اثر ماشادو د آسیس. در سال 1389 جایزه بهترین مطلب ترجمهای چاپشده در نگاه نو به انتخاب خوانندگان این مجله و نیز برای برگردان مصاحبهای با ماریو وارگاس یوسا، برنده جایزه ادبی نوبل در سال ۲۰۱۰، که با عنوان «سرخوشی و کمال» در شماره ۸۷ نگاه نو چاپ شده بود.
معرفی چند اثر از عبدالله کوثری
کوثری کارنامهی طویل و ارزشمندی دارد که نمیتوان تمام و کمال به آن پرداخت. ترجمههای او را بهطور کلی میتوان به سه دستهی ادبی، سیاسی و اقتصادی تقسیم کرد. که در ادامه به معرفی چند نمونه از آنها میپردازیم.
مجموعه آثار آیسخولوس
کوثری این مجموعهی گرانقدر را با همکاری نشر نی در سال 1390 منتشر کرد. آیسخولوس نخستین تراژدینویس یونانی است و بهعنوان پدر تراژدی شناخته میشود. گفتنی است که تنها هفت نمایشنامه از او به جا مانده و البته تعدادی هم به فارسی ترجمه نشده است؛ به همین دلیل ترجمهی کوثری حائز اهمیت است. او هفت نمایشنامهی آگاممنون، نیازآوران، الاهگان انتقام، پرمتئوس در بند، هفت دشمن تبس، پارسیان و پناهجویان را در این مجموعه ترجمه و منتشر کرده و آن را به شاهرخ مسکوب تقدیم کرده است؛ زیرا او را مسبب آشناییاش با تراژدیهای یونان میداند.
«این ماجرا را رها کن و بگذار
تا حاکمان رأی خود روا دارند.
ما میرویم تا به خاکش بسپاریم.
ما میرویم تا دریغاگوی او باشیم.
این سوگ از آن مردم کادموس است
آنچه مردمان عدالت میخوانند
در گذار زمان دیگر خواهد شد.»[2]
کتاب آئورا نوشتهی کارلوس فوئنتس
آئورا داستانی رازآلود در سبک رئالیسم جادویی نوشتهی کارلوس فوئنتس است و یکی از برجستهترین آثار این سبک محسوب میشود. کوثری تعدادی از کارهای فوئنتس، نویسندهی مکزیکی، را به فارسی برگردانده است که از میان آنها میتوان به زندانی لاسلوماس، نبرد، پوست انداختن و کنستانسیا اشاره کرد. آئورا ماجرای ورود فیلیپه مونترو به خانهی پیرزنی برای کار در زمینهی ویراستاری است. این داستان از دید دوم شخص مفرد نوشته شده است و خواننده با مطالعهی سطربهسطر آن گویی یادداشتی دربارهی خودش میخواند. انتخاب این شکل از روایت رایج نیست، اما متن و خواننده را بسیار به هم نزدیک میکند. فیلیپه در این خانهی مرموز کمکم با اتفاقات عجیبی مواجه میشود و عجیبتر از همه ورود آئوراست. آئورا دختری زیبا و دلربا است که فیلیپه را مجذوب خودش میکند و فیلیپه در حین نزدیک شدن به او حوادثی شگفتی را تجربه میکند. از زیباترین بخشهای داستان بخش پایانی آن است که خواننده را میخکوب میکند؛ البته نویسنده در طول روایت سرنخهایی به خواننده میدهد، اما باز هم چیزی از ارزش پایانبندی داستان کم نمیشود.
«بیدار که میشوی بهدنبال حضوری دیگر در اتاقی و درمییابی که این آئورا نیست که پریشانت میکند، بلکه حضور دوگانهی چیزی است که در طول شب پدید آمده است. دست بر پیشانی میگذاری و میکوشی حواس پریشانت را آرام کنی. آن مالیخولیای گنگ با صدایی آهسته، صدای خاطره و هشدار، در تو میخواند که در جستوجوی نیمهی دیگر خویشی، و آن تصور عقیم دیشب همزاد خودت را پدید آورده است.»[3]
کتاب گفتگو در کاتدرال نوشتهی ماریو بارگاس یوسا
«اگر چیزی که بهش احتیاج داریم خشکاندن ریشهی مرض است دیگر نباید از اصلاح دانشگاه حرف بزنیم، مسئله انقلاب است. خاکوبو گفت که آنها دانشجو بودند و صحنهی عملشان هم دانشگاه بود. با تلاش برای اصلاح در واقع برای انقلاب کار میکردند: باید مرحله به مرحله پیش رفت و بدبین نبود.»[4]
عنوان کتاب بهدرستی بیانکنندهی طرح کلی رمان است؛ رمانی تحلیلی و تا حدی تاریخی دربارهی حکومت استبدادی مانوئل آپولیناریو اودریا آمورتی در کشور پرو. یوسا ماجرا را در قالب مکالمه به تصویر میکشد و از میان همین گفتگوهاست که خواننده به ابعادی از زندگی شخصیتها پی میبرد. سانتیاگو و آمبروسیا از جملهی این کاراکترها هستند که به شرح زندگی مشقتبارشان پرداخته میشود. در حقیقت تعدد کاراکترها و ساختار پیچیدهی کتاب ممکن است خواننده را کمی گیج کند، اما اگر با دقت کافی خوانده شود به برجستگی این اثر پی خواهید برد.
از نکات جالب دربارهی بارگاس یوسا این است که علاوهبر درخشش در دنیای ادبیات، با کسب جایزههای مختلف از جمله جایزه نوبل در ادبیات، در هیئت چهرهای سیاسی هم در کشورش شناختهشده است و در سال ۱۹۹۰ تا آستانهی ریاستجمهوری نیز پیش رفت؛ اما درنهایت انتخابات را واگذار کرد.
گفتگو در کاتدرال
نویسنده: ماریو بارگاس یوسا ناشر: لوح فکر قطع: گالینگور،رقعی نوع جلد: گالینگور قیمت: ناموجودکتاب ایران، جامعهی کوتاهمدت نوشتهی محمدعلی همایون کاتوزیان
این کتاب شامل 4 مقاله از همایون کاتوزیان، پژوهشگر ایرانی، است و در هر مقاله بخشی از جامعهی ایرانی بررسی میشود. نویسنده در مقالهی اول که «ایران، جامعهی کوتاهمدت» نام دارد، به بررسی عواملی میپردازد که موجب تزلزل و تغییر حکومتهای بسیار شدهاند و این عوامل را سه نوع میداند: مشکل مشروعیت و جانشینی، بیاعتباری جان و مال و مشکل انباشت و توسعه. در پایان او نتیجه میگیرد این عوامل در همهی ادوار تاریخی ایران وجود داشتهاند.
«مشروعیت و جانشینی در تاریخ ایران» عنوان مقالهی دوم کتاب است که موضوعاتی چون مشروعیت و جانشینی در اروپا، فرهی ایزدی، فرمانروای کامل و دادگر، مشروعیت و شورش، مشروعیت در دوران اسلامی و مشکل جانشینی را در شامل میشود. نویسنده در این بخش شواهدی از اشعار فردوسی را متناسب با مضمون تحقیق میآورد. «انقلاب برای قانون» مقالهی سوم کتاب است و دربارهی اولین وضع قانون در سراسر کشور ایران بحث میکند. در این مقاله به شکلگیری، تأثیر و نتیجهی انقلاب مشروطه اشاره میشود و نویسنده تأثیر افرادی همچون سید جمالالدین اسدآبادی را بازگو میکند. چهارمین مقاله «شاعر جوان انقلابی» است که زندگی ملکالشعرای بهار را بهعنوان یکی از فعالان مشروطه بررسی میکند.
کتاب سالومه نوشتهی اسکار وایلد
سالومه یک تراژدی برجسته از اسکار وایلد، شاعر، داستاننویس، نمایشنامهنویس ایرلندی است؛ نمایشنامهای کوتاه که شخصیتهای اصلی آن برگرفته از کتب مقدس است و به زبان فرانسوی نگاشته شده و سه سال بعد به انگلیسی ترجمه شده است. به دلیل اقتباس از کارکترهای کتاب مقدس این اثر تا مدتی در انگلستان ممنوع شد و اجازهی اجرا نداشت. «وایلد در این باره که چرا سالومه را به زبان فرانسوی نوشتهاست، در روزنامهی پالمال گزت به تاریخ ۲۹ ژوئن ۱۸۹۲ گفت: "ابزاری است که میدانم در فرمان دارم و آن زبان انگلیسی است. ابزاری دیگر نیز بود که تمام زندگیام به آن گوش دادهبودم و میخواستم یک بار آن را در دست گرفته، ببینم که آیا میتوانم از آن چیزی زیبا بیرون بکشم یا نه."»[5]
این نمایشنامه در یک پرده نگاشته شده و از وحدت زمان و مکان برخوردار است. عنوانش هم از شخصیت اصلی گرفته شده است: سالومه، دخترخواندهی آنتیپاس،[6] که به دلیل عشق به یحیی پیامبر و زیبایی بیاندازهاش، سر او را از پادشاه میخواهد. یحیی در بند هرودیاس گرفتار شده و مدام از حوادث آینده خبر میدهد؛ عنصر پیشگویی در این ماجرا نقشی پررنگ دارد. یحیی مدام از نگونبختی زنی خبر میدهد که آلودهی خیانت و کاری ناشایست شده است. خواننده تا اواسط ماجرا گمان میکند که زن مورد بحث همان مادر سالومه، هرودیاس، است که با همکاری آنتیپاس شوهرش را کشته است، اما بعد از ظهور حوادثی مشخص میشود که این زن نگونبخت کس دیگری است...
کوثری در مقدمهی کتاب دربارهی وایلد چنین اظهار نظر میکند: «اسکار وایلد از نویسندگانی است که دوستشان داشتهام و هنوز هم برایم جذاب هستند و گاه و بیگاه به نوشتههای ایشان بازمیگردم. زبان بسیار زیبا، تخیل سرشار و نامتعارفش، نکتهپردازیهای هوشیارانه و بیمانندش که با طنزی تلخ و گاه بسیار گزنده درآمیخته و نیز هنجارشکنی و عصیان او در برابر جامعهی متفرعن و محافظهکار انگلستان عصر ویکتوریا همواره برای من جذاب بوده است.»[7]
کتاب ریچارد سوم نوشتهی ویلیام شکسپیر
ریچارد سوم نمایشنامهای تاریخی است که موضوع به قدرت رسیدن و سقوط این پادشاه را روایت میکند. این اثر در پنج پرده به تحریر درآمده است و پرشخصیتترین اثر شکسپیر محسوب میشود که یکی از دلایل آن تاریخی بودن نمایش است و دلیل دیگر طولانی بودن آن.
رضا براهنی این اثر را قبل از کوثری ترجمه کرده است و کوثری دربارهی ترجمهی مجدد آن در مقدمهی کتاب میگوید: «سالها پیش، در دهه 1340 ترجمهی دکتر رضا براهنی را از این نمایشنامه خوانده بودم. بار دیگر این ترجمه را مرور کردم، اما با همهی احترامی که برای مترجم قائل هستم و پیشگامی او را در این عرصه ارج مینهم، باید بگویم زبان این ترجمه چنان که بایست شکوه و شیوایی و ایجاز و صلابت این متن را در زبان فارسی بازتاب نداده است.»[8]
منابع
فوئنتس، کارلوس. آئورا، ترجمهی عبدالله کوثری، تهران، نشر تندر، 1379
آیسخولوس، مجموعه آثار، ترجمهی عبدالله کوثری، تهران، نشر نی، 1399
وایلد، اسکار. سالومه، ترجمهی عبدالله کوثری، تهران، هرمس، 1399
همایون کاتوزیان، محمدعلی. ایران جامعهی کوتاهمدت و سه مقالهی دیگر. تهران: نشر نی، 1392
بارگاس یوسا، ماریو، گفتگو در کاتدرال، ترجمهی عبدالله کوثری، تهران، لوح فکر، 1384
شکسپیر، ویلیام. ریچارد سوم، ترجمهی عبدالله کوثری، تهران نشر نی، 1396
[1]- منبع: ویکیپدیا
[2]- آیسخولوس،1399: 364
[3]- فوئنتس، 1379: 69- 70
[4]- بارگاس یوسا، 1396: 126
[5]- ویکیپدیا
[6]- پادشاه یهودیه
[7]- وایلد، 1399: 5
[8]- شکسپیر، 1396: 13