کتاب صد سال تنهایی | نشر کتابسرای نیک

نویسنده: گابریل گارسیا ماركز

آمارانتا احساس کرد تحقیر شده و، با غضبی کینه‌توزانه، به پیئترو کرسپی گفت آماده است به هر قیمت مانع عروسی خواهرش بشود، حتی اگر لازم باشد برای رسیدن به این مقصود جنازه‌اش را از در منزل بیرون ببرند. جنبه نمایشی تهدیدش به قدری مرد ایتالیایی را تحت‌تاثیر قرار داد که نتوانست بر وسوسه‌اش غلبه کند و ماجرا را برای ربکا بازگو کرد. این چنین بود که سفر آمارانتا، که مدام به دلیل مشغله‌های اورسولا عقب می‌افتاد، در کمتر از یک هفته ترتیب کارهایش داده شد. آمارانتا مقاومت و مخالفتی نشان نداد، ولی موقعی که خواست ربکا را برای خداحافظی ببوسد، در گوشش زمزمه کرد:

«بیخود دلت را خوش نکن. اگر مرا آن سر دنیا هم ببرند، باز یک راهی پیدا می‌کنم که نگذارم به خانه بخت بروی، حتی اگر مجبور بشوم بکشمت.»

صفحه 89

متاسفانه این کتاب موجود نیست

کتاب صد سال تنهایی | نشر کتابسرای نیک

متاسفانه این کتاب موجود نیست

دیدگاه‌ها

در حال حاضر دیدگاهی برای این کتاب ثبت نشده است.

مطالب پیشنهادی

اهمال کردن کار ابلهانه‌ای است!

بخشی از کتاب «هنر شفاف اندیشیدن» اثر رولف دوبلی

کت و شلواری درون یک محفظه‌ی شیشه

مروری بر کتاب «شبح ویرانی‌ها» نوشته‌ی «خوان گابريل واسكز»

«مدت‌ها پیش درک کرده‌ام که ...»

برگرفته از کتاب "عشق در زمان وبا" نوشته‌ی گابریل گارسیا مارکز، ترجمه‌ی بهمن فرزانه، نشر ققنوس

کتاب های پیشنهادی