کتاب محکوم به اعدام

نویسنده: علی محمد افغانی

در زندان اگر وضعی پیش بیاید که نگهبانان شب نتوانند سرپست‌های خود بخوابند آن وقت است که کفرشان بالا می آید و با سر و صدا و ایجاد ناراحتی زندانیان را نیز از خواب بیدار می‌کنند. این اشخاص که در طول زمان به مناسبت خشونت شغلی قیافه‌های مسخ شده ای پیدا کرده اند همین قدر که می‌بینند سر زنجیری را به دست دارند که یک عده انسان به آن بسته شده اند خیال می‌کنند خدا هستند و هست و نیست زندگی این انسان‌های بدون دفاع را در ید قدرت خود دارند. درباره آنها می‌گویند آب به دست یزید افتاده است.

پاسبان زندان که فامیلی اش خُرم بود ولی همه او را از روی اسم کوچکش نجف صدا می‌زدند از نصف شب به این سو نوبت کشیش بود. با چراغ قوه دستش توی کریدور نیمه تاریک کفش‌های میخ دارش را به صدا در آورده بود و از این طرف به آن طرف یله می‌رفت. صدای نفس پـیـه گرفته اش مثل لوکوموتیو همه را از خواب بیدار می‌کرد توی سلول‌ها که در هاشان باز بود یا میان کریدور نمناک و گرم مثل کشته هایی که از یک لشکر شکست خورده در میدان جنگ به جا مانده است، بدون هیچ نظم معینی هیکل‌های نعش مانندی روی زمین ولو بودند، که حالا با سر و صدای پاسبان نجف از خواب بیدار می‌شدند.


متاسفانه این کتاب موجود نیست

کتاب محکوم به اعدام

متاسفانه این کتاب موجود نیست
  • نام کتاب: محکوم به اعدام
  • ناشر : نگاه
  • تعداد صفحات: 215
  • شابک: 9789643511777
  • شماره چاپ: 4
  • سال چاپ: 1399
  • نوع جلد: شمیز
  • دسته بندی: داستان فارسی
  • امتیاز:
    (2 نفر)

دیدگاه‌ها

در حال حاضر دیدگاهی برای این کتاب ثبت نشده است.

مطالب پیشنهادی

قلمی که از تبعید می‌نوشت

دوبراوکا اوگرشیچ: مروری بر زندگی و آثار

شعرداستان‌های آقای معلم

مروری بر کتاب دوباره از همان خیابان‌ها نوشته‌ی بیژن نجدی

جزیره‌ی آقا فیله

مروری بر کتاب کودک جزیره‌ی آقا فیله نوشته‌ی لئو تیمرز

کتاب های پیشنهادی