کتاب ملکوت
نویسنده: بهرام صادقی
ملكوت؛ سوم دی ماه ۱۳۴۰ به عنوان هفدهمین داستان بهرام صادقی در شماره دوازده کتاب هفته منتشر می شود. داستانی با شش فصل که در نوع خود منحصر به فرد است. در این اثر هر فصل با سرلوحه ای مشخص و جمله ای برگرفته از قرآن، مثنوی معنوی یا انجیل آغاز میشود. جملاتی که معنای آنها در کلیت مفهومی هر فصل مستتر است.
اکنون او سخن می گوید
شر من از ناله من دور نیست
مولوی
روز دوم ورودم به شهرستان... با تنها دستم، دست راستم، مینویسم. دیگر عادت کردهام. در این اتاق عجیب که دکتر حاتم مرا در آن خوابانده است بیش از هر وقت و مثل همیشه دنبال فراموشی میگردم. باز دلم میخواهد فراموش کنم و هیچ نفهمم (اما، ای فراموشی، نمیدانم که نخواهی آمد، زیرا تو نیستی و من میدانم که نمیتوان فراموش کرد، زیرا که فراموشی در جهان وجود ندارد، همچنان که هیچ چیز وجود ندارد... حتی گریستن.)
صفحه ۳۶- نام کتاب: ملکوت
- ناشر : نیلوفر
- تعداد صفحات: 125
- شابک: 9786227720297
- شماره چاپ: 10
- سال چاپ: 1400
- نوع جلد: شمیز
- دسته بندی: داستان فارسی
-
امتیاز:
(1 نفر)
دیدگاهها
در حال حاضر دیدگاهی برای این کتاب ثبت نشده است.
مطالب پیشنهادی
از جنون خودت مراقبت کن
مروری بر کتاب من شماره سه نوشتهی عطیه عطارزاده
یک شب بهاری در آوریل ۱۸۴۹
معرفی کتاب استنطاق نوشتهی فئودور داستایوفسکی
ده کتاب برتر دربارهی افسردگی
از کتاب آناتومی مالیخولیا اثر رابرت برتون در قرن هفدهم تا بینشهای جدید ادوارد بالمور راهنمای خوشآمدگویی به یکی از تنهاییترین تجربههای بشری هستند
کتاب های پیشنهادی