کتاب دلتنگم و می دانی...
نویسنده: مریم زندی
می رسی ...
هیچ وقت این همه
با تو در دلم
گرم گفتوگو نبودهام
هیچ وقت این همه بهانهجو نبودهام
من تمام لحظههای روشن طلوع را
پشت پنجره
خیره ماندهام
از تمام راهها که بگذری
از تمام اشتباهها که بگذری
میرسی به چشمهای منتظر
پشت پنجره...
مطالب پیشنهادی
شعرداستانهای آقای معلم
مروری بر کتاب دوباره از همان خیابانها نوشتهی بیژن نجدی
این غذا زرافه و لاکپشت دارد
معرفی کتاب کودک خوراک زرافه با سالاد لاکپشت نوشتهی رضا دالوند
نشانگر صبح
مروری بر کتاب خروس نوشتهی ابراهیم گلستان
کتاب های پیشنهادی