کتاب ملکان عذاب | نشر نیماژ

نویسنده: ابوتراب خسروی

اغلب خان‌های بالاگداری وقتی می‌خواستند به زمین‌هایشان سرکشی کنند، مرا هم بر ترک زین اسب می‌نشاندند و می‌بردند. مخصوصا وقتی که به باغستانی می‌رسیدیم، با همان دستی که افسار اسب را گرفته بودند مرا به سینه می‌چسباندند، مبادا از اسب بیفتم و دست دیگرشان را دراز می‌کردند و میوه می‌چیدند و تا به جایی نمی‌رسیدیم تا را بشویند، به دستم نمی‌دادند. خاطرهی آن‌ها به نسبت سال‌های دور و نزدیک و نیز مدتی که با آنها زندگی کرده‌ام، تصاویری محو و دور یا شفاف و نزدیکند. حتی جزئیات رفتار بعضی از آن‌ها را به خوبی به یاد می‌آورم. به خصوص امان الله خان را که همیشه سفارش می‌کرد تا هرچه می‌خواستم یا نیاز داشتم خیلی زود آماده شود، مثلاً لباس‌هایی را که می خواستم یا معلم‌های مورد درخواستم.

صفحه 24

متاسفانه این کتاب موجود نیست

کتاب ملکان عذاب | نشر نیماژ

متاسفانه این کتاب موجود نیست
  • نام کتاب: ملکان عذاب | نشر نیماژ
  • ناشر : نیماژ
  • تعداد صفحات: 312
  • شابک: 9786003675322
  • شماره چاپ: 1
  • سال چاپ: 1398
  • نوع جلد: شمیز
  • دسته بندی: داستان فارسی
  • امتیاز: امتیازی ثبت نشده

دیدگاه‌ها

در حال حاضر دیدگاهی برای این کتاب ثبت نشده است.

مطالب پیشنهادی

خوشبخت شوید! این یک دستور است

مروری بر کتاب فرضیه‌ی خوشبختی نوشته‌ی جاناتان هایت

تک‌افتادگی؛ تباهی نوستالژی

مروری بر کتاب بدن تکه‌تکه‌شده نوشته‌ی لیندا ناکلین

لحظه‌هایی برای خندیدن

مروری بر کتاب آبنبات هل‌دار نوشته‌ی مهرداد صدقی

کتاب های پیشنهادی