کتاب حفره | نشر چشمه
نویسنده: محمد رضایی راد
مرد جوان، همانطور که با دو قلچماق گلاویز بود، همسر جوانش را میدید که بر شانهی مردِ تنومند دستوپا میزد. مرد داشت زن را به سمتی میبرد که پایش افتاد در یک چاله و سکندری خورد. زن از دستانش رها شد و افتاد زمین. آن یکی مرد، که کنار موتور بود، دوید سمت زن. زنِ جوان از تپه سرازیر شد. بیقاعده و نامطمئن میدوید و با هر قدم سُر میخورد در سراشیب تپه. عاقبت هم سرنگون شد و غلتزنان تپه را پایین رفت تا خورد به یک درختچهی کاج و گیر کرد در شاخوبرگ آن. گیج و خاکآلود برخاست که دید مرد تنومند و آن یکی دیگر هجوم آوردهاند به او. دستوپازنان میان آن دو، که میکوشیدند همان جا لباس را بر تنش جِر بدهند و بخوابانندش زمین، چشمانش به ناامیدی و بیپناهی همسرش را جست که صدای نعرههایش از بالای تپه میآمد. در همان کشاکش و همان گرگومیش غروبدم، چشمش افتاد به سرگرد ماندگار که بالای تختهسنگی ایستاده بود و به کشمکش آنان نگاه میکرد.
صفحه ۸۷
- نام کتاب: حفره | نشر چشمه
- ناشر : چشمه
- تعداد صفحات: 165
- شابک: 9786220108085
- شماره چاپ: 2
- سال چاپ: 1400
- موجودی : 1 عدد
- نوع جلد: شمیز
- دسته بندی: داستان فارسی
-
امتیاز:
(2 نفر)
دیدگاهها
مطالب پیشنهادی
هفت دهه در مصر معاصر
نجیب محفوظ: مروری بر زندگی و آثار
زیبا صدایم کن
معرفی کوتاه کتاب کودک زیبا صدایم کن نوشتهی فرهاد حسن زاده
فرهنگ خانوادگی
نقد کتاب فرهنگ خانوادگی اثر الیزابت آسودو
کتاب های پیشنهادی
کتاب خوبی است