کتاب باشگاه مشت زنی

نویسنده: چاك پالانیك

مارلا دیگر نفس نمی‌کشد و شکمش مثل طبل صدا می‌کند. قلبش جوری می‌زند انگار که آن زیر کسی دارد به پوست کشیده یک طبل مشت می‌کوبد. ولی نه. دستم ایستاد چون داشتم حرف می‌زدم. چون برای یک لحظه هیچ کدام‌مان در اتاق مارلا نبودیم. جفت‌مان سال‌ها برگشته بودیم عقب و در اتاق معاینه دانشکده پزشکی بودیم. روی نوار کاغذی چسبناکی نشسته بودم و فلان جایم به خاطر نیتروژن مایع می‌سوخت.

صفحه 115


افزودن به پاکت خرید 195,000 تومان

کتاب باشگاه مشت زنی

دیدگاه‌ها

در حال حاضر دیدگاهی برای این کتاب ثبت نشده است.

مطالب پیشنهادی

من به پوزیتیویسم شما نه می‌گویم!

رنه ولک: مروری بر زندگی و آثار

درباره‌ی ژان-کلود کاریر

ژان-کلود کاریر: مروری بر زندگی و آثار

رنج می‌کشم، پس هستم

مروری بر کتاب نیلوفر و مرداب نوشته‌ی تیچ نات هان

کتاب های پیشنهادی

افزودن به پاکت خرید 195,000 تومان