کتاب رد گم

نویسنده: آلخو کارپانتیه

دست کم سه سال از آخرین بار که به تماشای اجرای سنفونی رفته بودم گذشته بود. وقتی از استودیو کمپانی بیرون آمدم چنان از موسیقی سطحی و کاربردهای نفرت انگیزش انباشته بودم که اختصاص زمانی هر چند کوتاه را به شنیدن موسیقی، که با تسلیم شدن به بایسته‌های فرم فوگ یا سونات عینیت می‌یافت، کاری عبث می‌دیدم. دقیقاً به همین دلیل وقتی دیدم این طور بی‌هوا و تقریباً ناخواسته به کنج تاریک کنترباس‌ها آمده‌ام، شـوقی غیر منتظره و لذت بخش احساس کردم. می‌توانستم بنشینم و در آن عصر بارانی که صدای خفه‌ی توفیدن ناقوس رعد بر چاله‌های آب گرفته‌ی خیابان مجاور به گوش می‌رسید، آنچه بر صحنه رخ می‌داد تماشا کنم. عاقبت حرکتی سکوت را شکست و فاصله‌ی پنجمی ملایم از کرها شنیده شد که آرام به تریوله‌های ویولون سل‌ها و ويولون‌های دوم منتقل شد. همزمان دو نت نزولی متمایز شنیده می‌شد که انگار نخستین نغمه‌ی ویولاها و ویولون‌های اول بود و حس بی‌میلی را به ذهن متبادر می‌کرد که در فاصله‌ای کوتاه، در حضور و حمله‌ی نیرویی سرکش و ناگهانی، به هیجان و میل به مبارزه تبدیل شد...

صفحه ۳۳

متاسفانه این کتاب موجود نیست

کتاب رد گم

متاسفانه این کتاب موجود نیست

دیدگاه‌ها

در حال حاضر دیدگاهی برای این کتاب ثبت نشده است.

مطالب پیشنهادی

کتاب‌های برتر درباره‌ی مهاجرت

کتاب‌های حاضر از آثار جان اشتاین‌بک گرفته تا آنی پرولکس تغییر مکان‌ها را از منظر جغرافیایی به تصویر می‌کشند

زیبا صدایم کن

معرفی کوتاه کتاب کودک زیبا صدایم کن نوشته‌ی فرهاد حسن زاده

از جنون خودت مراقبت کن

مروری بر کتاب من شماره سه نوشته‌ی عطیه عطارزاده

کتاب های پیشنهادی