کتاب مصائب آشپزی برای دیکتاتورها

نویسنده: ویتولد شابوفسکی

میان‌وعده

اولین باری که برادر پل پوت را دیدم، زبانم بند آمده بود. در کلبة بامبویی‌اش در میانة جنگل نشسته و به او خیره شده بودم. و فکر می‌کردم: چه مرد خوش‌ قیافه‌ای!

چه مردی!

در آن زمان خیلی جوان بودم، بنابراین برادر، از اینکه آن‌طور فکر می‌کردم تعجب نکنید. من آنجا بودم تا گزارش بدهم در مسیرم به پایگاه از روستاهایی که عبور کردم مردم چه احساسی داشتند و منتظر بودم که اول او حرف بزند. اما هیچ چیز نگفت.

سرانجام، بعد از مدتی، با ملایمت لبخندی به من زد. در آن لحظه فکر کردم که چه لبخند زیبایی دارد!

چه لبخندی!

نمی‌توانستم روی چیزی که قرار بود درباره‌اش حرف بزنیم تمرکز کنم. پل پوت با تمام آدم‌هایی که قبلاً دیده بودم خیلی فرق داشت.

صفحه ۲۱

گفت‌وگو با زینب کاظم‌خواه درباره‌ی کتاب مصائب آشپزی برای دیکتاتورها

متاسفانه این کتاب موجود نیست

کتاب مصائب آشپزی برای دیکتاتورها

متاسفانه این کتاب موجود نیست

دیدگاه‌ها

کاربر مهمان ۱۴۰۱/۰۷/۲۱

اتفاقی اپیزود این کتاب گوش کردم روایت های جالبی کرده اید

مطالب پیشنهادی

صدام عاشق کباب بود، کاسترو دیوانه‌ی بستنی

گفت‌وگو با زینب کاظم‌خواه درباره‌ی «مصائب آشپزی برای دیکتاتورها»

ویران‌شهر اورول یا واقعیت امروز؟

مروری بر کتاب ۱۹۸۴ نوشته‌ی جورج اورول

بهترین کتاب‌های باربی تا اوپنهایمر که باید بخوانید

پنج کتابی که از حال و هوای باربی به اوپنهایمر تغییر می‌کنند

کتاب های پیشنهادی