کتاب صبح تایدواتر

نویسنده: ویلیام استایرن

هرکس به شیوه‌ای از سختی فرار می‌کند. گاهی به خیال پناه می‌بریم. به یاد دارم که با بهت فراوانی جملاتی را که او می‌گفت تکرار می‌کردم «من باید پیروز شوم!» ولی ذهنم داشت واژه‌های دیگری می‌ساخت تا مرا از رنجی که می‌بردم، خلاص کند. اسم من پل وایت‌هرست است و امروز یازده سپتامبر 1938 و هیتلر به پراگ اولتیماتوم داده. من که لالایی خاطرات گوشم را پر کرده بود، در گرمای اتاق و سایه‌های غلیظ آرام‌آرام به هوا بلند شدم و درحالی که در کنار موسیقیدان‌های جاودان معلق بودم، می‌توانستم خونسردانه پدری غمگین را ببینم و پسری را که در میان بازوان او اسیر بود.

صفحه 120

متاسفانه این کتاب موجود نیست

کتاب صبح تایدواتر

متاسفانه این کتاب موجود نیست

دیدگاه‌ها

در حال حاضر دیدگاهی برای این کتاب ثبت نشده است.

مطالب پیشنهادی

دوریس لسینگ، نویسنده‌‌‌ی دفتر یادداشت طلایی

دوریس لسینگ: مروری بر زندگی و آثار

مرگ تدریجی معصومیت

مروری بر کتاب ناتور دشت (ناطور دشت) نوشته‌ی جی. دی. سلینجر

سفری به دنیای نمادین

مروری بر کتاب ناز بالش نوشته‌ی هوشنگ مرادی کرمانی

کتاب های پیشنهادی