کتاب من تا ما

نویسنده: گرگ كیل برگر مارك كیل برگر

در حالی که سوار اتوبوس بودم و عازم مدرسه بودم، نگاه دیگری به عکس اقبال در روزنامه انداختم؛ او جلیقه‌ی قرمز براقی به تن داشت و دستش را بالا برده بود. یک روز از معلم خود پرسیدم آیا می‌توانم برای کلاس حرف بزنم، اگرچه حرف زدن در مقابل دیگران چندان مورد علاقه ام نبود. هنوز هم به خاطر می‌آورم که چگونه دستپاچه و عصبی در مقابل بچه ها ایستاده بودم و چگونه وقتی که از فاجعه ی زندگی بچه هایی چون اقبال حرف می‌زدم، کلاس در سکوت محض فرو می‌رفت.

صفحه 7

متاسفانه این کتاب موجود نیست

کتاب من تا ما

متاسفانه این کتاب موجود نیست

دیدگاه‌ها

در حال حاضر دیدگاهی برای این کتاب ثبت نشده است.

مطالب پیشنهادی

مهربانی همیشه بازمی‌گردد

مروری بر داستان ممنونم آمو! نوشته‌ی اوگه مورا

کنسرو غول

معرفی کوتاه کتاب کنسرو غول نوشته‌ی مهدی رجبی

رقص مرگ در تروا

مروری بر کتاب ببر پشت دروازه نوشته‌ی ژان ژیرودو

کتاب های پیشنهادی