کتاب ماه پنهان است
نویسنده: جان اشتاین بک
و آن مردان پیوسته به یاد خانه بودند. افراد گردان کمکم از سرزمینی که اشغال کرده بودند بیزار شدند و با مردم درشتی کردند. مردم نیز با آنان درشتی کردند. رفتهرفته اندک هراسی در دل فاتحان رخنه کرد، ترس از اینکه جنگ هرگز تمام نشود و آنان هیچگاه به خانه برنگردند و دیگر روی آسایش را نبینند، ترس از اینکه روزی از پا دربیایند و همچون خرگوشی در کوهستان شکار شوند، چون نفرت مردمی که سرزمینشان اشغال شده بود هیچگاه فرو نمینشست. گشتیها تا نوری میدیدند و صدای خندهای میشنیدند به سویش کشیده میشدند، انگار آتشی دیده باشند. اما نزدیک که میرسیدند، خندهها فرو مینشست، گرما و حرارت رخت برمیبست و مردم سرد و سر به راه میشدند. وقتی بوی غذای گرم از رستورانها به مشام سربازان میخورد، داخل میشدند و غذای گرم سفارش میدادند. اما وقتی غذایشان را میچشیدند، آن را بسیار شور یا بسیار تند مییافتند.
صفحه ۸۴
- نام کتاب: ماه پنهان است
- مترجم: شهرزاد بیات موحد
- ناشر : ماهی
- تعداد صفحات: 160
- شابک: 9789642092673
- شماره چاپ: 4
- سال چاپ: 1400
- نوع جلد: شمیز
- دسته بندی: داستان آمریکایی
- امتیاز: امتیازی ثبت نشده
دیدگاهها
در حال حاضر دیدگاهی برای این کتاب ثبت نشده است.
مطالب پیشنهادی
آزادی به رنگ آتش
مروری بر کتاب محاکمهی ژان دارک در روان نوشتهی برتولت برشت
زیبا صدایم کن
معرفی کوتاه کتاب کودک زیبا صدایم کن نوشتهی فرهاد حسن زاده
جهان به مثابهی یک کتاب
مروری بر کتاب پروست و من نوشتهی رولان بارت
کتاب های پیشنهادی